پنج سالگي برجام و صبر نظام
محسن بهاروند
برجام را كه ميخوانيم در اولين نگاه در مييابيم كه بناي آن بر بياعتمادي طرفين به يكديگر بوده است. نشاني از اعتماد كه لازمه ثبات تعهدات است در آن ديده نميشود. به اين دليل، اين توافق بسيار طولاني، جزيي و با وسواس بسيار نوشته شده است. در دوران زندگي حرفهاي خود كمتر متني تا اين حد حرفهاي و پيچيده ديدهام. نويسندگان متن سعي كشندهاي كردهاند كه روزنهاي يا ابهامي براي سوءاستفاده طرف مقابل باقي نماند. سپس آن را ضميمه قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت سازمان ملل متحد ذيل فصل هفتم كردند تا درجه الزامآوري آن را ارتقا دهند. اگر بين طرفين تا اندازه قابل قبولي اعتماد وجود داشت نياز به اين همه تفصيل و پيچيدگي در نگارش متن وجود نداشت. اما انسان هر چند در نگارش متن اعم از قانون و متن مهارت داشته باشد نميتواند آينده را كامل پيشبيني كند. در هر توافق نوشتهاي يك فرامتن يا توافق نانوشته وجود دارد كه تكميلكننده آن است. در توافقات بينالمللي اراده سياسي و حسننيت در اجراي آنها داراي اهميت حياتي است. اگر اراده سياسي و حسننيت بين دو طرف در اجراي يك توافق شكل نگيرد هيچ توافق نوشتهاي نميتواند بين آنها پيوندي يا اعتمادي پايدار ايجاد كند. آنچه باعث تضعيف برجام شد نبود اين فاكتور در طرفهاي برجام بود. مخالفت با برجام توسط ترامپ پيش از روي كار آمدن او توسط لابيها عربي و عبري ريل گذاري شد. در واقع ترامپ قدم به قدم تا خروج از برجام كشانده شد. دشمنان با تطميع و فريب و تحريك ترامپ باعث شدند كه او بر خشتهاي بياعتمادي و عدم تعامل بين طرفين قلعهاي از خصومت بنا كند و اقدامات غيرمنطقي و شرورانه او هر روز بر برج باروي بيفزايد. بدون شك ايران برنده برجام بود. شاخصهاي اقتصادي كشور پس از نهايي شدن برجام بيانگر اين مطلب است. اگر چنين نبود دشمنان ايران اسلامي اين متحمل صرف وقت و پول نميشدند تا آن را ناكام كنند. با اين حال به نظر نگارنده ايران در مذاكرات برجام اهداف بزرگتري را در ذهن خود داشت كه رونق اقتصادي و حذف تحريم جزيي از آن محسوب ميشد. احتمالا هدف اصلي اين بود كه برنامه هستهاي ايران و كلا كشور ايران را از وضعيت يك نگراني امنيتي مصنوعي كه براي كشورمان ايجاد شده بود خارج كند.
امنيتي كردن وجهه ايران به معني اين بود كه روابط خارجي ايران همواره با زنگ خطري همراه بود كه روابط نرمال اقتصادي و سياسي با ايران همواره مايه نگراني است و بايد از آن فاصله گرفت. قطعنامههاي متعدد شوراي امنيت كه با اجماع اعضاي دايم شورا از جمله چين و روسيه تصويب شده بود خود مزيد بر علت بود. مذاكره كنندگان ايراني معتقد بودند كه ايران نبايد همواره موضوع مذاكره ديگران باشد بلكه خود بايد كنشگر بوده و بخشي از مذاكرات و راهحل باشد. برجام باعث شد كه ايران اولين كشوري باشد كه بدون جنگ از ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد خارج شده و خود در خروج خويش از بند قطعنامههاي شوراي امنيت نقش موثري ايفا كند.
اما برجام خيلي زود تبديل موضوع مناقشه دو ديدگاه سياسي در ايران با هدفي تقريبا يكسان و روشهاي متفاوت شد. اين مناقشات چنان بالا گرفت كه اهداف اصلي توافق برجام در گرد و غبار تهمتها و توهينها به فراموشي سپرده شد.
البته بايد گفت كه هدف هر دو ديدگاه تامين حداكثر منافع ملي براي كشور است ولي هر يك از دو ديدگاه روش متفاوتي را براي تامين هدف پيشنهاد ميكند. ديدگاه اول كه به قدرت ديپلماسي كشور اعتقاد داشت و تعامل با جهان و برخورد سازنده با نظام بينالملل در عين حال حفظ اصول و استقلال كشور ممكن ميدانست. ديدگاه دوم كه به شدت به نظام بينالملل بدبين بود و تامين منافع ملي را در عدم سازش و ايستادگي در مقابل قدرتهاي خارجي و نشان دادن اقتدار به نيروهاي خارجي ميدانست بهطوريكه دشمن با مشاهده اقتدار نظام در مقابل ما عقب نشسته و به خواستههاي ما تن دهد. خروج ترامپ برخلاف همه نرمهاي بينالمللي و تفكر منطقي از برجام به تقويت ديدگاه دوم منجر شد. با اين حال قوه عاقله نظام اسلامي ما گزينه صبر استراتژيك را در پيش گرفته و بنا را تا جايي كه ممكن است بر تداوم برجام گذاشت. چنين تصميم حساب شده و منطقي بود كه باعث انزواي امريكا و شكستهاي پي در پي آن در شوراي امنيت و ساير نهادهاي بينالمللي شد. اين گزينهاي بود كه شايد امريكا انتظار آن را نداشت.
اكنون در آستانه پنج سالگي برجام در ۲۷ ماه مهر و رفع محدوديتهاي شوراي امنيت مربوط به تجارت اسلحه متعارف با ايران امريكا بهخصوص وزير خارجه آنكه همه مرزهاي خصومت و شرارت عليه كشور ما را جابهجا كرده است تلاش مذبوحانهاي ميكند كه به دنيا القا كند كه هنوز نگراني امنيتي در مورد ايران رفع نشده است و محدوديت تسليحاتي بايد به قوت خود باقي بماند. اما وزير خارجه امريكا براي رسيدن به اين مقصود خود چنان غيرحرفهاي، ناشيانه و خودسرانه اقدام ميكند كه توسط متحدين ديرينه امريكا نيز منزوي و تنها وانهاده شده است. امريكا همه داشتههاي سخت و نرم خود را به كار گرفت تا مجددا وضعيت ايران را بحراني و امنيتي جلوه دهد ولي در اين راه موفق نشد. متحدين امريكا تلاش كردند براي حفظ آبروي امريكا به توافقي دست يابند كه لااقل 6 ماه يا يك سال رفع محدوديتهاي تسليحاتي را به تاخير بيندازند ولي ايستادگي و استحكام ايران آنها را از يك دستاورد سمبليك هم نااميد كرد.۱۸ اكتبر (۲۷ مهر ماه) پنج سالگي برجام و روز رفع محدوديتهاي تسليحاتي ايران گرچه تاثير عملي و عيني خواهد داشت و ايران قادر به معاملات تسليحاتي خواهد شد اما به نظر نگارنده اهميت پيامي كه در اين روز نهفته است به مراتب اهميت بيشتري از تجارت سلاح دارد. امروز كشور ما در توليد و بهكارگيري نيازهاي اساسي دفاعي خود به خودكفايي قابل توجهي دست يافته است.
پيام مهم روز ۲۷ مهر ماه در راستاي اهداف استراتژيك مذاكرهكنندگان ايراني برجام است. در اين روز جهان اين پيام را ارسال ميكند كه برخلاف آنچه امريكا و صهيونيسم سعي در القاي آن دارند اصولا ايران را تهديد و نگراني امنيتي براي خود نميداند. در اين روز دنيا ميپذيرد كه ايران به عنوان يك بازيگر منطقي سلاح خود را براي دفاع بهكار ميگيرد و نگراني در مورد تقويت بنيه دفاعي آن نخواهد داشت. چنين پيامي تير خلاص به پروژه ايرانهراسي است كه امريكا طي ساليان متمادي ميلياردها دلار براي آن هزينه كرده است.