ديپلماسي تجسمي
علي فرامرزي
رفتن ترامپ و آمدن جو بايدن -با توجه به اظهاراتش در نخستين روزهاي رياستجمهوري او- شكي باقي نگذاشته است كه رويكرد دولت امريكا درقبال ايران گفتوگو و پيشبرد ديپلماسي به جاي تحريم و توبيخ است. در جهان چندوجهي و متكثر امروز امر به پيش راندن مذاكره و گفتوگو نيز همچنان چندجانبه و به بيان تجسمي كوبيستي است. بيشك استفاده از تمام امكانات گوناگون و موجود در كشور براي به ثمر رساندن حداكثر بهرهوري درمذاكرات پيشرو ميتواند نشان از درايت و پختگي تصميمگيرندگان سياست خارجي ايرانيان را با خود داشته باشد. همچنانكه در گذشته نيز سياستورزي نرم نشان داده است در شرايطي كه ديگر قدرتمندان تلاش ميكردهاند تا چهرهاي خشن و تندخو از كشوري به جهان و مردمانش معرفي كنند، عرصههاي پنهان ديپلماسي همچون ديپلماسي ورزشي، هنري، فرهنگي، بشردوستانه، دوستدار طبيعت و... ميتواند كاركردها و تاثيراتي به مراتب تاثيرگذارتر از ديپلماسي مستقيم متكي بر حرف و گفتوگو داشته باشد.
بيشك امروزه هر هيات ديپلماسي باتجربه و كارآزموده ميداند كه چگونه بر ديپلماسي نرم مديريت كند و آن را به پيش ببرد. لازم به گفتن است كه در اين تعامل بين سياست و فرهنگ چنانچه نزد تصميمگيران فرهنگي هم نيت خير و ميل واقعي به پيشرفت وجود داشته باشد، اين همكاري ميتواند در معرفي، رشد و ارتقاي فرهنگي جامعه بسيار تاثيرگذار و مغتنم باشد. خوشبختانه در عرصه هنرهاي تجسمي به دليل وجود آثار هنري بينالمللي و شناخته شده جهاني در ايران و علاقه و اشتياقي كه درگذشته جوامع هنري و سياسي كشورهاي غربي براي به نمايش درآوردن آنها از خود نشان دادهاند، ما زمينه و برگ برنده مطمئن و كافي براي تعامل با آنان دردست داريم تا هم بتوانيم تبليغات منفي كشورهاي متخاصم را خنثي كنيم و هم دركنار آن به امر معرفي هنرهاي تجسمي ايران همت بگماريم. متاسفانه كماثر بودن انجمنهاي هنري در ايران و نبود NGO هاي فعال و تعيينكننده در چنين مقاطعي ميتواند اين امكان مهم را بلا استفاده كند. به عنوان يك هنرمند حوزه تجسمي اميدوارم مسوولان سپهر ديپلماسي ايران با انديشيدن به اين امكانات بالقوه و بهرهگيري درست و به موقع از اين توانايي هم به مثبت كردن چهره ديپلماسي در داخل كمك و سهم خود را در توسعه فرهنگي و هنري عملي كنند و چنانكه كه گفته شد، در جهت پيشبرد خارجي وظيفه خود از اين بعد كارساز، غافل نشوند.