سكوت نكنيم
غلامرضا ظريفيان
روز ۲۲ بهمن كه به عنوان جشني ملي تلقي ميشود، شاهد سر دادن شعارهاي توهينآميز به رييسجمهوري مستقر و قانوني كشور را شاهد بوديم. شايد انتقاداتي به عملكرد رييسجمهوري و مجموعه دولت وجود داشته باشد كه اصلاحطلبان خود نيز در زمره منتقدان قرار دارند اما نه اين اقدام توهينآميز را قبول دارند و نه اقدامشان در سال ۹۲ و ۹۶ را غلط و اشتباه تلقي ميكنند. در آن زمان اصلاحطلبان شرايط ساير رقباي حسن روحاني را نسبت به او سنجيدند و همچنان معتقدند كه حمايت از روحاني تصميم درستي بوده است، چراكه اگر امروز به رقباي حسن روحاني در انتخابات رياستجمهوري نگاه كنيم كه اتفاقا در مصادر امور هم هستند و عملكردها را با هم مقايسه كنيم، متوجه خواهيم شد كه تصميم حمايت از روحاني تصميمي اشتباه نبوده است. ضمن اينكه اساسا اصلاحطلبان از اين جهت به روحاني انتقاد ميكنند كه چرا از همه ظرفيتهاي مردم و جريانهاي سياسي از جمله اصلاحطلبان در مديريت استفاده و براي تحقق شعارهايش ايستادگي نكرد. با وجود همه انتقادات، توهين آن هم در روز ۲۲ بهمن به عنوان روز همبستگي و وحدت ملي امري مذموم و غيرقابل دفاع است. اين روند و اين اتفاقات را بايد جدي تلقي كرد. شايد به كساني كه دست به اين اقدام زده و شعارهاي توهينآميز سر دادهاند، حرجي نباشد اما نشاندهنده اين است كه جريانات پشت اين ماجرا و ماجراهايي از اين دست مستقيما همبستگي و وحدت ملي را نشانه گرفتهاند و نميخواهند كه وحدت و همبستگي ملي حاصل شود. اينكه در روز وحدتآفرين در جمهوري اسلامي عدهاي بر طبل اختلاف و تنازع و خشونت ميكوبند پيامي در دل دارد.
پيام آن اين است كه جريانات پشت اين وحدتشكنيها يا اساسا دلسوز جمهوري اسلامي نيستند يا با تحريك نفوذيها كه باورهاي متناسب و متناظر با اصول جمهوري اسلامي ندارند و اتفاقا بخشي از آنها در مصادر امور هستند، دست به اين اقدامات ميزنند.
ممكن است برخي افرادي كه مسووليتي برعهده ندارند، از وضع موجود شكايت داشته باشند يا انتقاد كنند. حتي ممكن است اين نقدها با عبارات غلط و نامناسب بيان شود كه من معتقدم به اين افراد حرجي نيست اما كساني كه در مصادر امور كشور هستند و از اينگونه اقدامات حمايت يا در مقابل آن سكوت ميكنند، رفتاري در تعارض با بنيانها، روش و منش جمهوري اسلامي دارند. البته اين نوع اقدامات مسبوق به سابقه بوده است. هنوز فراموش نكرديم كه چند سال پيش در چنين ايامي همين برخورد با سيدحسن خميني كه به نوعي ميراث بر جاي مانده از امام خميني است، صورت گرفت. دليل تداوم اين رفتارها اين است كه برخي جريانات در حاكميت از اين افراد يا از اين روشها حمايت ميكنند و دستگاههاي امنيتي و نظارتي و قضايي نيز به راحتي از كنار آن عبور ميكنند به همين دليل هم شاهد تكرار مساله هستيم.
اينگونه رفتارها نه تنها از نظر قانوني و اخلاقي و شرعي زيبنده نظام جمهوري اسلامي نيست در اين فضاي شبكهاي حتي ميتواند پيامدها و واكنشها و آثار فراملي داشته باشد و حكايتگر وجود ناهنجاريهاي درون جامعه براي جهان باشد. بنابراين كساني كه اين اتفاقات را رقم ميزنند و تدبير ميكنند يا كساني كه سكوت كرده و از كنارش به راحتي عبور ميكنند باعث جا افتادن سنتي در جامعه ميشوند كه قابل تسري و اصطلاحا در ادبيات و فرهنگ سياسي ما به شيوه خليفهكشي معروف است. البته نبايد فراموش كرد كه اگر اين رويه جا بيفتد تنها به يك جريان خاص خلاصه نميشود.
طبيعتا نقدهايي به اين دولت وارد است اما اين افراد و گروهها گويا متوجه نيستند كه استفاده از چنين روشهايي به جاي نقد در افكار عمومي تنها به اين ميانجامد كه دولت در موضع مظلوميت قرار ميگيرد و نتيجه عكس ميدهد. در واقع تكيه بر چنين روشهايي در افكار عمومي روشي دو سر باخت است؛ چراكه از يكسو وحدت جامعه را خدشهدار ميكند و از سوي ديگر جز مظلوميت براي كساني كه مخاطب اين شعارها هستند هيچ عايدي ندارد. در واقع هيچكس از اين روشها سود نميبرد و تنها منجر به ايجاد آثار سو براي جامعه و فرهنگ سياسي ميشود بنابراين نبايد در مقابل اينگونه رفتارها سكوت كرد.