طعم گس دانشجويي آنلاين
زهرا جنت
آنان كه دوره دانشجويي خود را پاييز گذشته آغاز كردند مهارت در استفاده از فضاي سايبر براي تحصيل و تحقيق ميتواند دستاورد كارآمدي براي موفقيت در امر تحصيلشان باشد كه سرمايه ارزشمندي است، اما اين موفقيت را به قيمت تجربه نكردن لحظههاي ناب و خاص شروع دانشجويي كسب كردند.
يافتن دوستان همدل براي ما يكي ديگر از بهترين خاطرات ناب دوران دانشجويي است؛ تجربهاي كه از پسِ مانيتور با دشواري قابل تحصيل است، اگر اساسا قابل انجام باشد. در زمان بين كلاسها و زمان ناهار، پيادهرويهاي از ميان ورودگاه دانشگاه تا كلاس و كتابخانه چه دوستيها كه شكل نميگرفت و چه گفتوگوهاي همدلانهاي كه انجام نميشد. براي دانشجويان آنلاين، در ساعت بين دو كلاس، مكان گردششان، همان فضاي خانه است و فرصت گفتوگو هم همچنان آنلاين ميباشد.
براي تازه دانشجويان سال كرونايي، دانشجويي معناي هراس از كندي اينترنت، قطع و وصل شدن صحبتهاي استاد وسط تدريس، نبود زمان كافي براي آشنايي با همكلاسيها و جاي خالي مباحث جدي سر كلاس و صحبتهاي شوخي بين ساعات كلاسها را دارد.
عدم آشنايي برخي اساتيد با امكانات آموزش آنلاين هم خود قصه پر غصه ديگري است كه با وجود اساتيدي كه اين عدم آگاهي را پنهان نميكنند و مشتاق به يادگيري هستند به خوبي ميگذرد ولي مشكل از آنجايي شروع ميشود كه عدهاي نميدانند و علاقهاي هم به يادگيري ندارند.
گشت و گذار بين كتابفروشيها و تهيه كتابهاي درسي نيز از ديگر خاطرات دلانگيز دوران دانشجويي است. اما دانشجويان امسال، با كرونا و قرنطينه و تعطيلي كتابفروشيها، اغلب تا اواخر ترم هم تنها منابع آنها، عكسهايي با كيفيت پايين از كتاب و نسخههاي مجازي و ناقص، تنها منابع درسي آنها بود. ناگفته پيداست كه جاي كتابخانههاي بزرگ و پر از كتاب دانشگاهي چقدر در زندگي آنلاين دانشجويي خالي است.
برگزاري امتحانات از ديگر معضلات دانشجويي آنلاين است. ترس از قطع يا كندي اينترنت، عدم امكان برگشت و مرور سوالات بعد از تمام شدن زمان هر سوال به اندازه كافي امتحانات آنلاين را تلخ ميكند اما تلخي بيشتر مربوط به تصور تقلب و عدم پاكدستي دانشجويان از طرف اساتيد و در نتيجه آن، تدابير شديد كنترل عدم تقلب و سختي بيش از حد امتحانات براي مهار تقلب است.
براي دانشجويان آنلاين، تجربه دانشجو شدن، همانند تجربه ابتلا به كرونا است. دانشجوي آنلاين، بيمار كرونايي است كه حس چشايي و بويايي و حتي بينايي خود را از دست داده است. آنچه از صحبتهاي ديگران در مورد زندگي دانشجويي شنيده بود الان برايش همانند خوراكي است كه ديگران با لذت از مزه آن ياد ميكنند ولي او هر چه از آن ميچشد تنها مزهاي كه حس ميكند بيمزگي همراه با حس گسي است.
مرور دانشجويي حضوري و آنلاين تنها براي مقايسه اين دو سبك نيست بلكه زنگ هشداري است به سيستم آموزش دانشگاهي كه به فكر جبران اين مراحل انجام نشده باشد. موارد عنوان شده تنها مربوط به خاطرات زندگي دانشجويي نيست، مربوط به گذر از نوجواني به جواني و زندگي مستقل است. نيك ميدانيم كه حذف هر تجربهاي در زندگي يك انسان، حذف يك آموزش است كه نبود آن در فرداي زندگي مشكلآفرين خواهد شد.