• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4903 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۶ فروردين

دو محاكمه در يك كتاب

اسدالله امرايي

مجموعه داستان «محاكمه» تقديم به فرانتس كافكا نوشته پتر هاندكه برنده پر حاشيه جايزه نوبل ادبيات سال 2019 است كه با ترجمه‌ آرزو اقبالي در نشر چشمه منتشر شده است. شهرت هاندكه بيشتر مديون فيلمنامه «بهشت بر فراز برلين» است كه ويم وندرس، كارگردان مطرح سينما تبديل به فيلم كرد. و البته درگيري‌هايش با گروه نويسندگان آلماني معروف به گروه 47 و موضع‌گيري او در نسل‌كشي بالكان. محاكمه مجموعه 19 داستان و نمايشنامه از هاندكه است كه در سال‌هاي 63 تا 67 نوشته شده و اسامي آنها بدين شرح است: خود را محكوم كردن، دشنام به تماشاگران، زنبورها، درخت اعدام، سوال امتحاني يك، سوال امتحاني دو، درباره مرگ يك غريبه، صحبت‌ها و اعمال پدر در مزرعه ذرت، داستان‌هاي خواب و بيداري، فروشنده دوره‌گرد، تجاوز يك هيزم‌شكن به حريم پر آرامش يك خانواده، لطيفه، گزارش شاهد عيني، محاكمه، دادگاه فوق‌العاده، شروع جنگ، ساكرامنتو، آتش و خوش‌آمدگويي به هيات امنا. «… من خود را بيان كرده‌ام، با صحبت كردن. من خود را بيان كرده‌ام، با تصاحب ناحق چيزها. من خود را بيان كرده‌ام، با توليد موجودات زنده. خود را بيان كرده‌ام، با ساختن اشيا. خود را بيان كرده‌ام با تماشا كردن… من راه‌هايي را پيموده‌ام كه پيمودن‌شان ممنوع بوده. من راه‌هايي را نپيموده‌ام كه پيمودن‌شان دستور بوده. من راه‌هايي را رفته‌ام كه بي‌هدف پيمودن‌شان گناه بوده…». داستان «محاكمه» خلاصه‌اي است از رمان محاكمه اثر فرانتس كافكا. هاندكه با نوشتن اين داستان قصد دارد تا به كافكا اداي دين كند و هيچ ابايي ندارد از اينكه يك تقليدگر اثر كافكا شناخته شود. رمان «محاكمه» با اين عبارت آغاز مي‌شود:«بي‌شك كسي به يوزف. كا  تهمت زده بود چون بي‌آنكه خطايي از او سر بزند، يك روز صبح بازداشت شد.» و داستان هاندكه نيز چنين آغازي دارد:«چه ‌كسي به يوزف كا تهمت زده است؟» محاكمه داستان سلسله مراتب دادگاهي فردي به نام يوزف.كاست كه به‌ طور ناگهاني بازداشت مي‌شود و تا آخر داستان نيز از جرم خود آگاه نمي‌شود. به نظر مي‌رسد نويسنده سعي بر آن دارد تا موضوعي را مطرح كند كه اهميتي همگاني دارد. شايد اين رمان به معني قضاوتي است كه از سوي جامعه به تك‌تك افراد وارد است. محكوميت و برچسب‌هاي ناروايي كه از سمت و سوي حكومت به انسان‌ها مي‌خورد بدون اينكه دليل واضح و روشني داشته باشد. رمان كافكا رماني نصفه و نيمه است و پايان مشخصي ندارد ولي هاندكه در داستان خود پاياني براي آن مي‌نويسد. دو ماموري كه به ‌طور مداوم يوزف.كا را تعقيب مي‌كنند، سرانجام با فرو كردن چاقو تا دسته در قلب او به زندگي او پايان مي‌دهند و تا ابد او را با اين سوال كه «واقعا علت دستگيري و محاكمه او چيست؟» تنها مي‌گذارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون