چه چشمهاست بر روي تو ز اطراف
اگر به لطف بخواني مزيد الطاف است وگر به قهر براني درون ما صاف است
به نامه وصف توكردن حديث امكان است چراكه وصف تو، بيرون زحد اوصاف است
به چشم عشق توان ديد روي شاهد ما كه نور ديده خوبان زقاف تا قاف است
چو سرو سركشي اي يار سنگدل با ما چه چشمهاست كه بر روي تو زاطراف است حافظ