تهران و آنكارا
هر يك پيوندهاي تاريخي
و فرهنگي با افغانستان دارند
رقابت تركيه و ايران
بر سر افغانستان
افغانستان كشوري نيست كه بتوان به توسل به زور و استفاده از نيروي نظامي بر آن سلطه يافت. سرزمين ناهموار و كوهستاني اين كشور موجب ميشود ارتش خارجي، هر قدر هم كه توانمند باشد، نتواند در اين كشور به پيروزي رسيده و اشغالش كند. حتي بعد از بيست سال، ارتش قدرتمند ايالات متحده امريكا هم نتوانست تغييرات معناداري در اين كشور به وجود آورد. البته كشورهاي كوچكتر كه ارزشهاي تاريخي، فرهنگي و ديني مشتركي با افغانها دارند براي دستيابي به اهدافشان در اين كشور در موقعيت بهتري قرار دارند، چراكه كشورهاي خارجي نظير امريكا با توجه به تفاوت فرهنگيشان با مردم افغانستان هرقدر هم كه در اين كشور هزينهكنند، دستاورد عمدهاي نخواهند داشت. در نتيجه در غياب ايالات متحده امريكا، ايران و تركيه بر سر نفوذ در افغانستان با يكديگر رقابت خواهند كرد. اين دو كشور با افغانستان گذشته تاريخي و فرهنگي مشتركي دارند. پس از خروج نيروهاي امريكايي از افغانستان شرايط سيال سياسي و امنيتي اين كشور چالشهايي براي ايران و فرصتهايي براي تركيه فراهم خواهد آورد. اما چشمانداز برقراري ثبات يا حتي شرايطي شبيه به صلح در افغانستان همچنان مبهم باقي خواهد ماند.
اهداف تهران در افغانستان
روابط ايران و افغانستان زماني كه افغانها در سال 1722 ميلادي به ايران حمله كردند و اصفهان كه در آن زمان پايتخت صفويان بود را به اشغال درآوردند تيره شد و سپس جريان يافت. حتي بعد از اينكه افغانها در سال 1730 شكست خوردند، باز هم روابط دو كشور تحت تاثير اختلافات بر سر منابع آب پرتنش بود تا اينكه دو كشور در نهايت در سال 1921 معاهده مودت با يكديگر امضا كردند. امروز، ايران و رييسجمهوري اصولگرايش، سيدابراهيم رييسي، در خصوص گسترش حوزه نفوذ ايران در افغانستان، آسياي مركزي، قفقاز، شرق مديترانه و خليج فارس مصمم به نظر ميرسد. ايران قصد دارد به مهمترين و اصليترين شريك اقتصادي افغانستان تبديل شود و اميدوار است رابطهاي كه با طالبان برقرار ميكند مشابه رابطهاي باشد كه تركيه با شمال قبرس برقرار كرده است. اما در اين مسير دو مانع اساسي وجود دارد؛ نخست عدم انطباق ديدگاههاي مذهبي ايران و طالبان و ديگري سابقه همكاري ايران با امريكا در حمله سال 2001 اين كشور عليه طالبان.
تهران به طالبان اجازه داد در برخي شهرهاي ايران دفتر تاسيس كند و علاوه بر اين به برخي رهبران طالبان و اعضاي خانوادهشان پناه داد. افغانها اما به شك و ترديد به رفتارهاي ايران مينگرند. چند سال قبل، ايران سعي كرد از شيعيان هزاره عليه طالبان حمايت كند و سپاه قدس نيز در افغانستان فعاليتهايي را صورت داد. برخي گزارشها حكايت از آن دارد كه شيعيان هزاره افغانستان با حمايت نيروهاي ايران تحت نام فاطميون به اين فكر ميكردند كه در افغانستان منطقه خودمختار شيعهنشين تاسيس كند كه البته اين هدف در نهايت به شكست انجاميد.
بهرغم اينكه ايران علنا اعلام كرده از خروج نيروهاي امريكايي از افغانستان استقبال ميكند اما در عين حال به شدت نگران تحركات نظامي طالبان است. آنچه به نفع ايران است، اين است كه افغانستان وضعيت شكنندهاي تحت كنترل طالبان داشته باشد تا از يك سو تركيه نتواند در اين كشور مداخله موثري صورت دهد و از سوي ديگر ايران بتواند منابع آب بيشتري از سرچشمه رود هيرمند وارد خاك خود كند. اما اگر افغانستان با ثبات باشد به احتمال زياد در ممانعت از ورود آب بيشتر به خاك ايران اقدام خواهد كرد. البته ايران معتقد است طالبان نخواهد توانست تسلط قاطعي بر افغانستان داشته باشد. حتي اين امكان وجود دارد كه در آينده ايران از شكلگيري نيرويي شبهنظامي شبيه به آنچه در عراق تحت نام حشدالشعبي تشكيل شد، حمايت كند. البته ايران تاكنون آشكارا به انتقاد از طالبان نپرداخته است، چراكه اميدوار است نقش يك قدرت حافظ صلح را در افغانستان برعهده بگيرد. ايران حتي مانع از انتقاد رسانههاي محلي از طالبان شده است و ترجيح داده رسانهها توجه خود را روي خروج نيروهاي امريكايي از اين كشور معطوف كند. ايران خود را به عنوان شريك افغانستان معرفي و سعي ميكند با مهيا كردن منابع انرژي بيشتر براي افغانستان از وقوع فروپاشي اقتصادي در افغانستان ممانعت كند. هر چند در ايران يك نفر ساز مخالفت با سياست كشور در قبال طالبان كوك كرده و آن محمود احمدينژاد رييسجمهوري اسبق ايران است. ماه گذشته احمدينژاد اعلام كرد مردم ايران از سياست كشورشان در قبال طالبان حمايت نميكنند و معتقدند منابع كشورشان بايد در داخل و براي توسعه اقتصادي مصرف شود.
اميدهاي آنكارا در افغانستان
تركيه، برخلاف ايران كه مرز مشترك 900 كيلومتري با افغانستان دارد، به لحاظ جغرافيايي از اين كشور جنگزده فاصله دارد. اما اين كشور همچنان براي نفوذ در افغانستان فرصتهايي پيش پاي خود ميبيند. بهرغم اينكه طالبان به تركيه هشدار داده 500 نيروي نظامياش را بايد تا تاريخ 31 آگوست از افغانستان خارج كند اما رجبطيب اردوغان، رييسجمهوري تركيه اميدوار است بتواند از طريق قطر كه رابطه خوبي با طالبان دارد با اين كشور به توافقي دست يابد و البته طالبان وعده داده كه قصد دارد روابط صميمانهاي با همسايگان دور و نزديك خود برقرار كند. البته طالبان هند را در اين ميان مستثني كرده است، چراكه اين كشور سابقه حقوق بشري بدي در رفتار با اقليت مسلمان هند دارد. نكته جالب اين است كه طالبان و تركيه در خصوص هند موضع مشتركي دارند. طالبان از مبارزه شورشيان مسلمان در كشمير تحت كنترل هند حمايت ميكند و تركيه هم روابط مستحكمي با گروه مسلمان جبهه مردمي هند و گروه شورشي جماعت اسلامي در كشمير برقرار كرده است.
علاوه بر اين حضور تركيه در افغانستان بخشي از استراتژي اين كشور براي ترميم روابط تيرهاش با واشنگتن است. از سال 2001 كه نيروهاي ائتلاف بينالمللي در افغانستان حضور يافتند، تركيه نيز در قالب ناتو در اين كشور حضور يافت. تركيه همچنين ميتواند بين طالبان و واشنگتن به عنوان يك ميانجي ايفاي نقش كند و در مواقع بحران ابتكار ميانجيگري را در دست بگيرد. هفته گذشته جو بايدن مبلغ 10 ميليارد دلار از داراييهاي بانك مركزي افغانستان را در بانكهاي امريكايي بلوكه كرد. امريكا همچنين به صندوق بينالمللي پول فشار وارد كرد تا دسترسي كابل به 440 ميليون از سرمايهاش در اين صندوق را مسدود كند تا اينكه افغانستان برخي شرايط خاص را بپذيرد. با توجه به اينكه طالبان به شدت و به صورت اضطراري به پول نقد نياز دارد، احتمالا به پيشنهاد ميانجيگري تركيه براي گفتوگو با امريكا رضايت خواهد داد.
يكي از اهداف امريكا و متحدانش در افغانستان اين بود كه روسيه را مهار كرده و از سرعت گسترش نفوذ چين بكاهند. واشنگتن هر كاري خواهد كرد تا از سرعت رشد اقتصادي چين كاسته و مانع از اين شود كه روسيه بار ديگر چتر نفوذ خود را بر سر آسياي مركزي بگستراند. واشنگتن معتقد است كه تحركات روسيه و چين در جنوب آسيا و مركز آن بزرگترين تهديد امنيتي براي امريكا محسوب ميشود و وقتي رقابت ميان اين قدرتهاي بزرگ شدت يابد، اهميت افغانستان به عنوان تقاطع مهمي كه روسيه، چين، هند، پاكستان و ايران را با هم وصل ميكند، دوچندان خواهد شد.
شي جينپينگ، رييسجمهوري چين در سال 2015 به پاكستان سفر كرد و كريدور چين و پاكستان را كليد زد. اين كريدور بخشي از طرح بزرگ كمربند راه چين است. اين اقدام چين واكنشهاي متفاوتي در پاكستان برانگيخت. با توجه به اينكه پاكستانيها اساسا با ديده شك و ترديد به اين طرح مينگرند، تركيه ميتواند از دوستياش با پاكستان استفاده كرده و روابط خود با واشنگتن را سر و سامان دهد. اما چگونه؟ امريكا به واكنشهاي ضد و نقيض به كريدور اقتصادي پاكستان چين به عنوان فرصتي براي در هم ريختن طرح چين براي نفوذ در منطقه و بازگرداندن پاكستان مينگرد البته اگر در اين ميان تركيه بتواند واسطهگري كرده و مسير را هموار كند.
و اما از ديدگاه مسكو مهمترين مساله در افغانستان اين است كه اين كشور آنقدر بيثبات شود كه بتواند بيثباتي را به داخل مرزهاي روسيه صادر كند. براي مثال اگر بيثباتي در افغانستان به كشورهاي چچن، داغستان و تاتارستان و ديگر همسايگان خصوصا تاجيكستان و ازبكستان نفوذ كند، امنيت روسيه به شدت تهديد ميشود. از ديدگاه مسكو چشمانداز تاسيس امارت اسلامي شبيه به آنها در افغانستان در اين كشورها و مناطق، به هيچ عنوان دور از ذهن نيست. ايران نيز نگرانيهاي مشابهي با روسيه در خصوص تاثيري كه امارت اسلامي طالبان ميتواند بر منطقه بلوچستان بگذارد، دارد.
از سوي ديگر، تركيه قصد دارد با تاثيرگذاري بر سياست خارجي طالبان، فشار را بر كشورهايي نظير ايران، روسيه، چين و عربستان سعودي كه به دنبال نفوذ در افغانستان هستند، افزايش دهد. تركيه اميد دارد با اين رويكرد بتواند موقعيت خود را در مقايسه با اين كشورها در وضعيت بهتري قرار دهد. اگر تركيه بتواند قدرت نرم خود را در افغانستان حفظ كند، جايگاه تركيه در ناتو افزايش يافته و فصل جديدي در روابط آنكارا و واشنگتن گشوده خواهد شد. اردوغان اين موضوع را مطرح كرده كه تركيه در بهترين موقعيت براي ميانجيگري با طالبان قرار دارد و اخيرا نيز اعلام كرده «تركيه تنها كشور قابل اعتماد باقيمانده است كه ميتواند به برقراري ثبات در افغانستان كمك كند». اما در سوي ديگر ماجرا فعال شدن تركيه در درگيريهاي مناطقي نظير خاورميانه، آفريقاي شمالي و آسياي مركزي موجب شده بسياري از مردم اين كشور حساس شده و اين بحث را مطرح كنند كه منابع كشورشان بيش از اندازه در خارج از كشور هزينه ميشود. علاوه بر اين اينكه تركيه به ليبي، عراق و سوريه نيروي نظامي اعزام كرده است، اين كشور پايگاههايي نظامي در قطر و سومالي داير كرده و در درگيري نظامي سال گذشته ميان ارمنستان و آذربايجان نقش تاثيرگذاري ايفا كرد. حزب اپوزيسيون دولت اردوغان، سياست او را در افغانستان به باد انتقاد گرفته و اعلام كرد نظاميان تركيه هر چه سريعتر بايد افغانستان را ترك كنند. مخالفان اردوغان معتقدند كه او ميخواهد پاي تركيه را به باتلاق افغانستان باز كرده و به عنوان قدرت اصلي در افغانستان، پا جاي پاي امريكا بگذارد. هرچند به نظر ميرسد كه اردوغان تصميم خود را گرفته و كسي جلودارش نيست. كاملا محتمل است كه هرج و مرج و جنگ داخلي بار ديگر به افغانستان بازگردد. بسياري از افغانها اساسا با چشمانداز برخورداري از يك دولت مستقر بيگانهاند. پراكندگي جمعيتي، قوميتهاي قبيلهاي و هويتهاي فرقهاي گوناگون در اين كشور موجب شده است، شكل دادن يك اجتماع و اتحاد در افغانستان بسيار دشوار باشد. اما آنچه امروز مهم به نظر ميرسد رقابتهاي خارجي بر سر افغانستان است؛ آن هم زماني كه طالبان تلاش ميكند پايههاي يك امارت اسلامي جديد را بنيانگذاري كند.
ترجمه: آرمين منتظري