با پايتخت شوخي نكنيد !
جعفرگلابي
ديگر همه ميدانند كه شهرداري تهران در شؤون مختلف كشوراز اهميت فوقالعادهاي برخوردار است و گاهي در افول و ظهور دولتها نقش موثر ايجاد ميكند. مديريت شهري به بزرگي تهران با جمعيتي كه روزها تا 12 ميليون نفر ميرسد كاري بسيار دشوار و شاق و حساس و لغزنده است كه ممكن است دودمان يك جناح سياسي را برباد دهد و دودش به چشم پايتختنشينان بلكه كل ايرانيان برود. در حال حاضر مناقشه بزرگي پيرامون انتخاب شهردار تهران وجود دارد كه واقعا نگرانكننده است. متاسفانه در ابتداي كار شوراي شهر جديد برخلاف قوانين و آييننامهها، شخصي براي شهرداري تهران در نظر گرفته شده كه نه تنها رشته تحصيلياش هيچ ارتباطي با مديريت شهري ندارد كه سوابق اجرايي قابل توجهي هم ندارد و بيم آن ميرود كه در انواع مشكلات و مسائل پيچيدهاي كه در تهران وجود دارد و حوادثي كه وقوعشان در اين شهر بزرگ طبيعي است با تصميمات غيركارشناسانه شاهد بحرانهاي اجتنابناپذير باشيم وتنور مشكلات داغ شود و ديوار بياعتمادي شهروندان مثل برجهاي تهران از باغها سر درآورند و روزي فرا برسد كه زندگي در پايتخت از اين هم كه هست مشكلتر شود. كسي از شوراي اصولگراي شهر انتظار ندارد كه شهردار تهران را از اصلاحطلبان انتخاب كند، حتي اين انتظار هم نيست كه شهردار تهران فردي اجرايي باشد و درجناح بنديهاي سياسي گرايش غليظي به جناح متبوع ايشان نداشته باشد ولي حتي در ميان اصولگرايان شناسنامهدار هستند كساني كه هم رشته تحصيليشان متناسب با مديريت شهري است و هم كار اجرايي كردهاند و مهمتر ازآن ادب و فرهنگ مواجهه روزانه با شهروندان را دارند. آخر به كدام دليل بايد انواع لابيها و سياسيكاريها بر خردجمعي يك جناح بچربد و منافع ميليونها شهروند تهراني تحتالشعاع زيادخواهي قرار گيرد؟
در اين باره هم مغايرت با قانون كاملا مشهود است وهم نهي رهبري از واگذاري نمايندگي هست و هم خطر بر باد رفتن دستاوردهاي قانونمداري در مديريت شهري وجود دارد، پس به كدام دليل يك جناح سياسي آينده و اعتبار خويش را به نهال كجي گره ميزند كه عوارض منفياش تا ثريا ادامه پيدا ميكند؟ اكنون وزارت كشور و حتي دولت در ابتداي كار خود با آزمون مهمي روبرو شدهاند كه محك بسيار خوبي براي شعار فسادستيزيشان خواهد بود. فساد درست از جايي آغاز ميشود كه قانون ناديده گرفته شود يا بر اساس منافع افراد و گروهها تفسير شود، فساد ابتدا تخطي كوچكي از يك آييننامه است، فساد با محوريت لابيگريها شكل ميگيرد و حتي خيرخواهان را مجاب به انحراف ميكند. به قول يكي از بزرگان اصولگرا «با در دست گرفتن قوه مجريه و مقننه آنقدر مسووليت و پست و مقام هست كه به همه اصولگرايان ميرسد و در اين زمينه هيچ نگراني وجود ندارد» و نياز نيست كه ويترين ايران كه همان مديريت تهران باشد از همين ابتدا با شبههها و ابهامها و احيانا با ندانمكاريها مخدوش شود و بحران در تهران به كل كشور سرايتپذير باشد. اگر منافع مردم نبود، اگر انبوه مشكلات عظيم اقتصادي و اجتماعي ما را احاطه نكرده بودند، اگرسرمايههاي اجتماعي آسيب جدي نديده بودند، اگر تحريمها امان مردم را نبرده بود، سياستپيشگي اقتضا ميكرد كه اصلاحطلبان از اشتباه محض اصولگران در انتخاب شهردار تهران استقبال يا سكوت كنند تا انواع عوارض و پيامدهاي منفي نصيب ايشان شود و مردم عيار جناحها را بهتر بشناسند ولي فعلا هرمشكلي پيش بيايد ابتدا ضربهاش را مردم ميخورند، اگر دولت آقاي روحاني اشتباههاي بزرگ كرد ضربهاش را اصلاحطلبان خوردند ولي مردم هم بينصيب نماندند و همه ما و همه جناحها وهمه مسوولان به غايت شرمنده مردميم و هيچ عذري در مقابلشان نداريم و اگر روبگردانند و حتي همه را به يك چوب برانند نه بعيد است و نه ميشود برآنها خرده گرفت. كاش عقلاي اصولگرا كه حتما متوجه نگاه تند مردم كوچه بازار هستند خرد و نفوذ خويش را بهكار گيرند و حداقل به داد تهران برسند. با پايتخت نميشود شوخي كرد. نگويند نگفتيم !