روايت محمدعلي ابطحي از ديدار
با مهدي كروبي پس از حصر 11 ساله
اگر يك روز صبح بساط حصر
جمع شود!
رييسدفتر رييس دولت اصلاحات از ديدار خود با مهدي كروبي خبر داد و نوشت: حس مشورتدهيام گل كرده بود، به برادران بالا هم گفتم امتياز رفع حصر را به دولت روحاني نميخواستيد بدهيد، اوكي. الان در مجموعه يكدست اگر يك روز صبح بساط حصر را جمع كنيد و برويد، هيچ اتفاقي نميافتد. محمدعلي ابطحي در صفحه اينستاگرام خود ضمن انتشار تصاويري از خود به همراه مهدي كروبي، نوشت: «بعد از 11 سال، آقاي كروبي را ديدم. هفته پيش برادران بالا زنگ زدند كه دو، سه بار است آقاي كروبي اسم شما را دادهاند براي ملاقات، اگر خودتان موافقيد قرار بگذاريم؛ خيلي ذوق كردم! ديروز وقت گذاشتند، رفتم، حاجخانم و حسين آقاي كروبي هم بودند. مهربانانه و پدرانه اول گفت عينك و ماسك را بردار قيافهات را ببينم. مثل آدمهاي دل تنگ شده. حال جسمي آقاي كروبي خوب بود. 2 ساعت گپ زديم. از شب رحلت امام گفت و از فرداي آن روز و اتفاقاتي را يادآوري كرد كه البته ميدانستم. اتفاقات سرنوشتساز در تاريخ انقلاب. بعضي وقتها ميگفتم صدا نميآيد! ميخنديد و بحث عوض ميشد. ميگفت از شرايط فعلي بگو. آينده را چه ميبيني. من با خوشبيني ذاتيام كمي تحليل كردم. صحبت به اتفاقات انتخابات ۸۴ كشيد كه من هم با آقاي كروبي همنظر بودم، استراتژيكترين اشتباه اصلاحطلبان در آن تاريخ بود.» ابطحي همچنين در ادامه نوشته است: «از دوران آقاي روحاني هم صحبت به ميان آمد. از آسيبي كه دولت او به همه ماها زد حرف زديم و از يأسي كه به وجود آمد افسوس خورديم. من به روشهاي اصلاحي كه در دولت فعلي و سيستم قضايي پي گرفته شده اشاره داشتم. آقاي كروبي به خوشبيني من نبود. او ادامه داد: «آقاي خاتمي هم كه ميدانست قرار است با آقاي كروبي صحبت كنم، خيلي سلام رسانده بود. متقابلا آقاي كروبي هم سلام رساند. هم به آقاي خاتمي و هم به اعضاي مجمع روحانيون كه اولين دبيرش بود. حس مشورتدهيام گل كرده بود، به برادران بالا هم گفتم «امتياز رفع حصر را به دولت روحاني نميخواستيد بدهيد، اوكي. الان در مجموعه يكدست اگر يك روز صبح بساط حصر را جمع كنيد و برويد، هيچ اتفاقي نميافتد.» ابطحي ادامه داد: «حالا سياست به كنار. ديدار پُرمهري بود. خيلي پُرحرفي كردم كه روحيه آقاي كروبي عوض شود. بامزه ميگفت: خيلي از كساني كه مجوز ملاقات ميگيرند و ميآيند، نگاهي به دوربين گوشه حياط ميكنند و حتي توي اينجا با من حرف نميزنند. فقط تعارفات به جا ميآورند. من جبران كردم. از سياست و خاطره و حتي جوك بهره گرفتم تا شيخ ۸۴ ساله ما كه بعد از 11 سال ميديدمش كمي شاد باشد؛ به اميد روزي كه كلا اين حصر طولاني برداشته شود. باورم نميشد 11سال است در حصرند.