ادامه...
سروش صحت
مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، سرش را از روي صفحه موبايلش بالا آورد و گفت: «كاش ميفهميدم آخر و عاقبت افغانستان چي ميشه؟»
راننده گفت: «خدا ميدونه.»
مرد گفت: «اگه بلايي سر احمد مسعود بياد كار پنجشير تمومه.»
راننده گفت: «كار تموم نميشه.»
مرد پرسيد: «چطور؟»
راننده گفت: «من پيرمردم؛ تو اين عمري كه كردم، خيلي كارها را ديدم كه شروع شدن ولي هيچ كاري را نديدم كه تموم بشه.»