كوررنگي در سياست
بابك زماني
كوررنگي يك بيماري ارثي و البته لاعلاج است. بيمار كوررنگ دنياي سادهتري دارد تنها سياه و سفيد. كوررنگي در سياست ارثي نيست اما درمانش به همان حد دشوار است به علاوه مسري هم هست. تقليل دنيا به سياه و سفيد تصميم آسانتري براي زندگي هم هست. يا ميپذيريد با ميخروشيد. يا طغيان ميكنيد يا سر در آغل تسليم فرو ميبريد. در كوررنگي سياسي تنها نيازمند انتخابيد. نيازي به تعامل با هر آنچه ميبينيد، نداريد چون نهفقط رنگها محدودند بلكه تغيير هم نميكنند. انتخاب كردن راحتتر است تا تغيير دادن. همهچيز همانطوركه بوده، هست و خواهد ماند اين شماييد كه بايد نظرگاه خود را تعيين كنيد. اگر كسي بيست سال پيش حرفي زده يا موضعي گرفته است كه مطلوب شما نيست. او درواقع موقعيت خود را در نيمه سياه يا سفيد دنيا براي شما براي هميشه تعريف كرده است. هيچ تلاشي براي تغيير موضع او امكانپذير نيست تنها هر بار حرفي زد كه شما ممكن است بپسنديد، زود افشايش كنيد، دستش را باز كنيد وگرنه خلوص عقايد شما را خدشهدار خواهد كرد. وقتي سياهي آمد بايد بگذاريد بيايد وقتي همهجا را پوشاند آنوقت ممكن است به ناگهان همهجا سفيد شود چون جز اين دو رنگ ديگر رنگي وجود ندارد. تغيير يعني سفيد بودن و سياه شدن يا سياه بودن و سفيد شدن! كوررنگي سياسي يعني تنها ماندن در فعل سياسي به قيمت خلوص. اينهاست اصول جاودان كوررنگي. كسي كه كوررنگي ندارد از هر فرد و هر حركتي به نفع خود استفاده ميكند، ميكوشد رنگها را تغيير دهد و افراد را به خود جذب كند.
كوررنگ سياسي ارزش تغييرات جزيي يكذره زرد، يكذره قرمز، اندكي آبي را نميشناسد. خاكستري تنها يكذره كمرنگتر از سياه را هم به رسميت نميشناسد. آدمها را به اين رنگها متصل نميكند و وقايع را با رنگها و معناهاي مختلف نميبيند. حتي وقتي معلوم ميشود وزير پيشنهادي پرورش آنقدر سياه انتخاب شده كه سادهترين كلمات يك محاوره مودبانه را هم ياد نگرفته، وقتي مسوول توليد واكسن نميدانسته توليد واكسن مستلزم خط توليد است، وقتي به واكسني كه هنوز به جريان نيفتاده و آزمون دركوره هما پس نداده، ميبالند و افتخار ميكنند، وقتيكه سياهترين رفتار اداره امور را بر عهده ميگيرد، بازهم كوررنگي خود را در اين انتخاب سياهوسفيد و اين اشتياق عميق به سياهي، آنهم با سوداي سفيدي. درك نميكنيم كه انتخاب چنين افرادي حاصل كوررنگي خود ما هم بوده است. حاصل اشتياق سوزندهاي در وجودمان كه به شيوهاي باستاني و ناگفتني و البته نامعقول شر مطلق را به خير مطلق پيوند ميزند. كوررنگي سياسي اما قابلسرايت هم هست. ممكن است سالهاي سال بدون آنكه بدانيد، با كوررنگي مخالف بوده باشيد. مطمئن باشيد هيچكدام از رنگهايي كه ميبينيد رنگهاي مطلوب شما نيستند اما آنها را ببينيد و گاه حتي برگزينيد تا مجبور به انتخاب بدترين رنگي كه در نظرگاه شماست نشويد. مطمئن بوده باشيد خاكستري حتي اگر يك لايه مختصر از سياه كمرنگتر باشد بازهم غنيمت است؛ همانطوركه دم غنيمت است. دمي كه قرار است با سياه بگذرد چه بهتر كه با خاكستري. آري ممكن است اين شيوه زندگي شما بوده باشد تا روزي كه لشگر كوررنگان شما را با قاطعيت شكننده و سياهوسفيدشان در بر بگيرند. شبيخون غيرقابلتحملي كه اشتياقشان به رنگ سفيد شما را چنان در خود غرق خواهد كرد كه هر مخالفتي و هر رضايتي از طرف شما به رنگي امكانپذير اما كمتر از سياه هم شما را در نظر ايشان يكسره به اعماق سياهي فرو خواهد برد و بياختيار خود را در ميان امواج كوررنگي خواهيد ديد.