فاصله ميان درود و بدرود
با درودي به خانه ميآيي و
با بدرودي
خانه را ترك ميگويي
اي سازنده!
لحظه عمرِ من
به جز فاصله ميانِ اين درود و بدرود نيست:
اين، آن لحظه واقعي است
كه لحظه ديگر را انتظار ميكشد
نوساني در لنگرِ ساعت است
كه لنگر را با نوساني ديگر به كار ميكشد
گامي است پيش از گامي ديگر
كه جاده را بيدار ميكند
تداومي است كه زمانِ مرا ميسازد
لحظههايي است كه عمرِ مرا سرشار ميكند احمد شاملو