• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5033 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱ مهر

كشيشان و جادوگران

مرتضي ميرحسيني

معمولا جادوگران را زنده زنده مي‌سوزاندند، اما اين چند نفر را‌ دار زدند. ماجرا از زمستان 1692 در ماساچوست شروع شد كه آن زمان يكي از مستعمره‌هاي پادشاهي انگليس بود. چند دختر نوجوان به تلقين كشيشي از فرقه پيورتن مدعي شدند شيطان در وجودشان رخنه و روح‌شان را آلوده كرده است. پس از آن چندين زن و چند مرد به جادوگري متهم شدند، به اينكه به شيطان خدمت مي‌كنند و او را در گسترش شرارت و تباه كردن انسان‌ها ياري مي‌دهند. نه همه، اما بيشتر مردم و نيز حكومت آن مستعمره اين سخنان را باور كردند و متهمان را به دادگاه كشاندند. در اين هيستري عمومي، بيشتر از 200 نفر به اتهام جادوگري محاكمه شدند و دادگاه از ميان آنها 30 نفر را جادوگر شناخت و براي 19 نفرشان حكم مرگ صادر كرد (14 زن و 5 مرد). شماري هم در مدت حبس در زندان جان باختند، چون محاكمه چند ماه طولاني شد. اين ماجرا در شهر سالم – كه امروزه نامش به دنورز تغيير كرده (و با دنور كلرادو متفاوت است) – روي داد و از اين‌رو آن را دادگاه‌هاي جادوگري سالم مي‌نامند. واقعيت اين بود كه آن سال در آن شهر كوچك و نيز در گوشه و كنار ماساچوست اتفاقات عجيب و توضيح‌ناپذيري روي داده بود. مردم محلي از دل تاريكي شب صداهاي ناهنجار و ناآشنا مي‌شنيدند، بعضي بچه‌ها – اغلب دختربچه‌هاي خردسال – روز روشن جيغ مي‌زدند و رفتارهاي نامتعارفي از خودشان بروز مي‌دادند، عده‌اي مي‌گفتند گاهي كسي – كه ديده نمي‌شود – نيشگون‌شان مي‌گيرد يا چيزي شبيه به سوزن در تن‌شان فرو مي‌كند. هرچه خبر اين اتفاقات بيشتر گسترش مي‌يافت، شمار كساني كه مدعي تجربيات مشابه بودند نيز بيشتر مي‌شد تا جايي كه در دوره‌اي چنين به نظر مي‌رسيد كه شياطين و جادوگران بر ماساچوست مسلط شده و دروازه جهنم را به آنجا باز كرده‌اند. كشيش‌هاي پيورتن كه نفوذ زيادي در آن مستعمره داشتند از فرصت بهره گرفتند و حتي خودشان به ترس و جهل مردم دامن زدند تا همه دگرانديشان و فرقه‌هاي ديگر را حذف و منزوي كنند. آن مقطع يكي از مقاطع اوج افراط‌گرايي مذهبي در كل تاريخ غرب است كه به رونق گرفتن بازار اتهام‌زني و برپايي دادگاه‌هايي با حكم از پيش معلوم منتهي شد. عده‌اي از آن «جادوگران» را در چنين روزي از سال 1692 حلق‌آويز كردند و تصميم داشتند ديگر متهمان را هم به همين شكل مجازات كنند. اما زياده‌روي كرده بودند. وجدان همان مردم فرورفته در جهل و خرافه، از اعدام دسته‌جمعي عده‌اي زن و مرد – كه برخي از آنان انسان‌هايي بسيار شريف و نجيب بودند– متزلزل شد و شرايط به ضرر آن خشكه‌مقدس‌ها تغيير كرد. از آن پس نه فقط در ماساچوست كه در هيچ‌كدام از مستعمرات ديگر كسي را به اتهام جادوگري اعدام نكردند و دادگاه‌هاي جادوگري سالم به نقطه عطفي در تاريخ جادوگري تبديل شد. حتي ماجرا از اين هم فراتر رفت و افراط پيورتن‌ها در ماساچوست، خدشه‌اي جبران‌ناپذير به اصل دين و مذهب در مستعمرات وارد كرد. به نوشته مورخ امريكايي، جرج لينكلن بر، بعد از اين ماجرا قطعي شد كه ديگر امكان حكومتي بر پايه دين در امريكاي شمالي وجود ندارد و دست مذهب براي هميشه از سياست كوتاه شده است. اما در سالم واقعا چه روي داده بود؟ هنوز هيچ توضيح كاملي براي آن اتفاقات عجيب وجود ندارد. برخي مورخان بي‌اعتقاد به قدرت‌هاي فراطبيعي مي‌گويند نوعي قارچ ريز در مزارع گندم اهالي آنجا رشد مي‌كرد كه گاهي ناخواسته وارد غذاي مردم مي‌شد و تغذيه از آن عوارضي مثل توهم و پريشاني و حالات جن‌زدگي داشت. پژوهشي علمي كه سال 1976 ميلادي منتشر شد وجود چنين آفتي و نيز عوارض ناشي از آن را تاييد مي‌كند، اما تحديد موضوع به وجود قارچ‌هاي ريز در گندم، براي تبيين همه حقايق آن ماجرا كافي نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون