ديوار كوتاه كودكان بلوچ
محمد بلوچزهي
هنوز داغ كشته و زخمي شدن پنج كودك بلوچ كه هفته پيش در شهر چابهار طي حادثه تخريب ديوار بر اثر خاكبرداري غير اصولي رخ داد، تازه است؛ اكنون خبر ميرسد در پي يك اتفاق ناگوار و مشابه ديگر باز در همين منطقه متاسفانه هفت كودك معصوم به دليل فرو ريختن ديواره يك گودال كشته و مجروح شدهاند.
وقتي از لفظ «كشته» براي كودكان اين دو حادثه و ساير حوادث سريالي كه در طول روز، هفته، ماه و سال در سيستان و بلوچستان منجر به مرگ و مير طفلان معصوم، مظلوم و بيصدا استفاده ميشود و استعمال يعني اينكه ميشد و ميشود با اندكي احساس مسووليت اجتماعي منِ شهروند و درايت و مديريت و مسوولانپذيري منِ مدير و همه شهروندان از وقوع اينچنين حوادث مرگبار و ناگواري كاست و جلوگيري كرد. صد البته اينگونه حوادث تنها محدود به يك منطقه خاص از اين جغرافياي پهناور و متكثر اما محروم نيست و اگر به بررسي و آسيبشناسي دقيق موارد مختلف پرداخته شود درخواهيم يافت علل و عوامل متعددي دست به دست هم داده تا سريال مرگ و مير كودكان بر اثر سوانح و حوادث طي سالهاي اخير شتاب گيرد و پراكنش آن كل استان را دربر. قبل از هر چيز به تنهايي نميتوان عواملي چون توسعهنيافتگي فيزيكي و محروميت مطلق منطقه را در اين موضوع دخيل دانست و بايد در كنار اين مهم عوامل ديگري چون آموزش، مساله فرهنگي، عرف منطقه و مسووليتپذيري اجتماعي را نيز موثر بر تكرار سريالي اين حوادث عنوان كرد. اين دو حادثه مشابه تراژديك كه در طول كمتر از دو هفته در يك منطقه به وقوع پيوست و نيز ممكن است در ساير شهرها و روستاهاي اين استان اتفاق بيفتد اما كمتر مجال انعكاس يابد و طرح دعوي، نشان ميدهد كه روحيه مسووليتپذيري در جامعه ما از بين رفته و روح مسووليتپذيري در فضاي اجتماعي رو به خاموشي گراييده است و زوال.
بايد پذيرفت كودكان اين دو حادثه بسيار تلخ و تاسفآور و مرگبار كه هر دو بر اثر خاكبرداري غير اصولي و بدون نظارت يكي در شهر چابهار و ديگري در دل روستايي در اين منطقه اتفاق افتاد زير آوار بيتعهدي و بيتفاوتي و بيمبادلاتي همه ما اعم از مسوول تا شهروند مدفون شدهاند و نهان. در جامعه مسووليتپذير كه روح تعهد بر فضاي اجتماعي مستولي شده و جاري هرگز اينچنين رخدادهاي تلخ و مرگباري مجال بروز و ظهور نخواهد يافت و حتي اگر در مواقعي نيز با غفلت يك سويه مواجه شود سوي ديگر ماجرا بيدار خواهد ماند و آگاه و در صورتي كه مسوول و مدير و متولي امر اهمال كاري كند اين نگاه تيزبين و ناظر شهروندان است كه در قبال اينچنين حوادثي بازدارندگي ايجاد خواهد كرد. متاسفانه در اين استان به دليل ناآگاهي بسيار بالا و پايين بودن سطح سواد و آموزش، والدين نسبت به وظايف خويش در قبال فرزندان و نيز حقوق كودكان خود در جامعه ناآگاه هستند، بنابراين در چنين فضاي مخاطرهآميزي اين كودكان هستند كه همواره به سهلي قرباني خواهند شد و در معرض آسيبهاي مختلف قرار خواهند گرفت و حقوقشان نيز ناديده گرفته خواهد شد و پايمال. در سيستان و بلوچستان سالانه كودكان بسياري بر اثر حوادث و سوانح مختلفي از قبيل غرق شدن در هوتكها و رودخانهها، حمله گاندوها و سگهاي ولگرد و حيوانات وحشي، ريزش ديوارها و سقفها، واژگوني سرويسهاي مدارس، پرت شدن در درون گودالها و حوادثي از اين قبيل جان خود را سهل و آسان از دست ميدهند يا اينكه نقص عضو خواهند شد و مجروح كه بهطور معمول در اين ميان آنچه به جايي نميرسد فرياد بيصداي اين معصومان است و تضييع حقوق ايشان. آنچه همواره اين قشر مظلوم و فراموش شده را در معرض آسيب، تهديد و مخاطرات فراوان قرار داده در دسترس نبودن ابتداييترين امكانات و وسايل تفريحي و سرگرمي در روستاها و حتي بسياري از شهرهاست كه همين امر سبب شده كودكان اوقات فراغت خويش را با آبتني در رودخانههايي كه زيستگاه گاندوهاست، گلبازي در كنار هوتكهاي عميق، رفتن به اماكن پرخطر و پناه بردن به سايهسار مخروبهها، ديوارها و سقفهاي لرزان و نيز تردد در حاشيه شهرها و روستاها كه محل تجمع حيوانات درنده و وحشي است گذران كنند و سپري. با اين وضعيت تشديد حوادث مرگبار كودكان اين خطه بر اثر عوامل مختلف نشان ميدهد اكنون كه اوقات فراغت دانشآموزان و كودكان به دليل مجازي بودن كلاسهاي درس و عدم حضور در مدرسه بيشتر شده در همين حين و هنگام سوانح مرگبار مربوطه نيز طي اين چند سال رشدي فزوني يافته و چشمگير. بنابراين ميطلبد براي كاستن از حجم حوادث اينچنيني و مخاطراتي كه همواره كودكان مناطق محروم با آن مواجه هستند، تخصيص اعتبارات لازم براي راهاندازي كتابخانههاي روستايي، احداث زمينهاي چمن مصنوعي و امكان كمهزينهاي چون پاركهاي كودك در اولويت برنامهريزيها قرار گيرد.