تست تحمل
حسن لطفي
گاهي وقتها احساس ميكنم بعضيها با حرفهايي كه ميزنند و قوانيني كه تصويب ميكنند، قصد دارند آستانه تحمل ما را تست بزنند. از قضاي روزگار آستانه تحمل خودشان برخلاف وقاهتشان بسيار هم پايين است. توهين ميكنند، افترا ميزنند، ديد را نديد ميكنند، ناتواني خودشان را به گردن ديگران مياندازند و از همه بدتر در خروج را به كساني كه مثل خودشان فكر نميكنند، نشان ميدهند. بعد هم كه گندش در ميآيد انگار يكي يادشان مياندازد، سال هزار و چهارصد و چهاري هم هست .هر حرفي را نبايد به مردم گفت. بعضي از حرفها مال خلوت و جمع خوديهاست. بعد هم عذر ميخواهند و گمان ميكنند همه چيز تمام شده است. اما اينطور نميشود. آنها مثل كنترلچي سينما نيستند كه دوران نوجوانيام پاتوغ من و رفقايم بود. سينمايي كه از قضاي روزگار نامش هم ايران بود. فيلمهايي كه نشان ميداد تازه نبود. زياد هم روي پرده نميماند. همين باعث شده بود تا پول توجيبي ما به تماشاي همه فيلمها نرسد. بليت سينما ده قران بود اما همان هم براي خودش پولي بود. كشف يكي از دوستان مشكل بيپوليمان را تا حدودي حل كرد. سينما در خروجي داشت كه كنترلچي به ظاهر پپه و دست و پاچلفتياش تبديلش كرده بود به نانداني! ده قران ميگرفت و سه، چهار نفر را با هم داخل سينما ميكرد. خدمات پس از ورود هم داشت. نميگذاشت ديگران بيش از يك سانس فيلم ببينند اما به مشتريهاي خودش اين اجازه را ميداد تا هر وقت كه ميخواهند، داخل سالن بمانند. از آن مهمتر با آنكه عادت داشت هر چند وقتي يكبار به بهانههاي واهي (مثلا سر و صدا كردن، مزاحم ديگران شدن و...) در خروج را به عدهاي نشان دهد و آنها را به بيرون كردن تهديد كند به كساني كه از در خروج وارد شده بودند هيچ حرفي نميزد. البته تهديدهايش بيشتر شامل حال كساني ميشد كه ظاهر ضعيفتري داشتند. به شر و شورها كاري نداشت. پيش آنها رامتر از كساني بود كه از در خروج واردشان كرده بود. از آن روزگار سالهاي زيادي ميگذرد و از سرنوشت آن كنترلچي كه نمنم باورش شده بود مالك سينما ايران است، خبري ندارم. گمان ميكنم آنهايي كه بارها در خروج را نشانشان داده بود هم از او خبري نداشته باشند. اما در طول زندگي، عاقبت آدمهاي زيادي را ديدهام كه با وقاهت تمام به صاحب خانهها در خروج از خانهشان را نشان دادهاند. عاقبتي كه دوست ندارم آن كنترلچي مفلوك و حقير هم گرفتارش شده باشد. آستانه تحمل آدمها هم مثل خوشبختي از بيرون به چشم نميآيد در درون آدمهاست.