اين خانه ديگر خورشيد ندارد
ليلا ارشد از بنيانگذاران خانه خورشيد، نخستين مركز كاهش آسيب اعتياد زنان در ايران، از تعطيل شدن اين مركز خبر داد. اين خبر باعث شد در توييتر فارسي هشتگ «خانه خورشيد» داغ شود. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست.
«خانه خورشيد، نهاد مردمي كه ليلا ارشد در دروازه غار براي كمك به زنان آسيبديده معتاد در سال ١٣٨۵ راه انداخته بود، تعطيل شد. مركزي كه ٢۵٠٠ زن رو تحت پوشش داشت. ارشد گفته دستمون بستهاس و ديگه نميتونيم بمونيم و كار كنيم. انجياوها به همين راحتي دارن نابود ميشن و ما فقط سكوت كرديم»، «ده سال پيش بود كه تقريبا هفتهاي يه بار ميرفتم خانه خورشيد. واسه كمك و كار داوطلبانه و گاهي هم مصاحبه با زنان آسيبديده. گاهي هم تو پختن ناهار كمك ميكردم. خانم ليلا ارشد و منشيزاده تمام اين سالها چقدر جنگيدن، فقط براي اينكه ميخواستن كمك كنن. اما كمك كردن هم سخته»، «خانه خورشيد تعطيل شد. سالهاست ليلا ارشد يكتنه جور همه بيمسووليتي دولتها رو در قبال زنان آسيبديده اجتماعي به دوش ميكشه. زنهايي كه در سن كم قرباني كودكهمسري بودن، توسط خانوادهشون آزار ديدن و درنهايت اغلبشون توسط همسر دچار سوءمصرف مواد مخدر شدن رو پناه ميداد. كمك ميكرد ترك كنن، بچههاشون رو بيارن پيش خودشون، بهشون كار ميداد، اعتماد به نفس ميداد، يادشون مينداخت كه حق زندگي دارن. به زنهايي كه توي پاركها بودن رسيدگي ميكرد. پناهشون ميداد كه واسه يه فندك و يه وعده مواد، مجبور نشن هر كاري كنن. خانه خورشيد تعطيل شد»، «اين خانه ديگر خورشيد ندارد!»، «بعد از ديدن خبر تا ۲ ساعت مبهوت مانده بودم و هيچ حرفي به ذهن خستهام نمينشست سرنوشت خورشيدهاي اين خانه چه ميشود؟»، «اين حرف ليلا ارشد كه گفته با دستهاي بسته نميتوان شنا كرد محدود به سمنها نيست»، «توي اين هياهوي جنگ يه خبر كوتاه اومد كه واقعا جاي تاسف داره: خانه خورشيد اولين مركز كاهش آسيب اعتياد زنان تعطيل شد»، «ليلا ارشد هم باشي يه جايي به خاطر كملطفيها كم مياري و بعد از ۱۵ سال كاري رو كه شروع كردي يه جا تمومش ميكني»، «چرا خانه خورشيد را تعطيل كرديد؟ لطفا پاسخ روشن دهيد»، «تلخي اين خبر كم از تلخي اخبار جنگ نيست؛ خانه خورشيد، مركزي كه ٢هزار و ۵٠٠ زن آسيبديده را تحت پوشش خدمات خود داشت به دليل فشارها تعطيل شد. مركز كاهش آسيبهاي بانوان شوش هم در آستانه تعطيلي است. دليل هم ساده است»، «زنان آسيبديده بيشتر از هر چيز به اعتماد نياز دارند و در اين سالها به ليلا ارشد و سرور منشيزاده اعتماد كرده بودند. گاهي برايم تعريف ميكردند كه ليلا ارشد چطور آنها را از گوشه پارك به خانه خورشيد برده و پناهشان داده»، «ليلا ارشد موسس خانه خورشيد سالها با همه نامهرباني نهادهاي مسوول، مهربانانه پناه زنان معتاد و خانه بيخانمانان و طردشدگان بود و بسياري را زندگي بخشيد»، «بيمهر نباشيم. واقعا نميدونم چي بگم چقدر دوست داشتم در آينده يه فردي مثل ليلا ارشد بشم»، «خانه خورشيد از معدود NGOهايي بود كه در ميان آسيبپذيرترين اقشار، كساني كه همه از آنها فراري و رويگردانند، زنان معتاد و بيخانمان به مشاورهها و اقدامات پيشگيرانه اقدام ميكرد»، «ليلا ارشد با كولهباري از تجربه و صبوري اينبار را تا امروز كشيد. مديريت انسانهاي مسوولي چون ليلا ارشد قابل جايگزين شدن با مديريت شانسي نيست» و «با آسيبهاي اجتماعي آنهم به شكل شديد نميتوان برخورد كرد.»