رقابت رسانههاي نوين و سنتي در جنگ اوكراين
زهرا نژادبهرام
تهاجم روسيه به اوكراين تصويري ديگر از يك واقعه دردناك براي كشوري بود كه بالغ بر 44 ميليون نفر جمعيت دارد و تركيبي از نژادها و قوميتهاي گوناگون در آن زندگي ميكردند. بازنمايي تهاجم روسيه به اوكراين از سوي رسانه فرصتي است تا با نگاهي نظري به جايگاه رسانه در اطلاعرساني و خبردهي بپردازيم.
وقتي در بامداد 24 فوريه 2022 اولين حملات روسيه به اوكراين صورت گرفت تصاوير متعددي از سوي رسانههاي گوناگون عمدتا رسانههاي رسمي غربي از اين كشور مخابره شد. درميان اين خبررساني رسانههاي سنتي رسانههاي مجازي نيز با دريافت خبرهاي گوناگون از شهروند خبرنگاران به ميانه اين كانون خبر رساني وارد شدند . تصاوير منتقل شده از عمق جنايت و مقاومت و ايستادگي مردم اوكراين در برابر تهاجم صورت گرفته با ادبيات متفاوت و اشكال گوناگون تصويري و صوتي و نوشتاري نگراني جامعه بشري براي اين واقعه را بر ميانگيخت. به دليل نبود دسترسي خبري رسانههاي سنتي به داخل روسيه يا محدوديتهايي كه از سوي اين كشور براي فعاليت رسانههاي اجتماعي و رسانههاي غير روسي در اين كشور ايجاد شده بود تصاوير منتقل شده با توجه به عمق نفوذ و وسعت دايره نشر اين رسانهها جريان رسانهاي به سوي اهداف از پيش تعيين شده در اين تهاجم پيش ميرفت. دراين جا چند نكته حائز اهميت است:
نخست آنكه جايگاه رسانههاي اجتماعي به دليل نقص و كاهش دسترسي اينترنتي در روزهاي نخست با نوعي كاهش روبه رو شد و هژموني رسانههاي سنتي توانست آنها را در حاشيه قرار دهد اما با رفع موانع دسترسي به اينترنت اين رسانهها توانستند به جايگاه خود باز گردند.
دوم آنكه رسانههاي نوين كه ابزاري جديد در ارتباط شهروندي است توانست به رسانه رييسجمهور اوكراين مبدل شود و جريان خبري و اطلاعرساني و جريانسازي را دردست بگيرد .
سوم آنكه زلنسكي رييس جمهور اوكراين از اين وسيله به عنوان تريبون مقاومت استفاده كرد و با توجه به محدوديتهاي رسانههاي سنتي عرصه اطلاعرساني را براي اين رسانههاي محفوظ نگه داشت.
چهارم اينكه به نظر ميرسد رقابت سنگيني ميان رسانههاي سنتي و نوين دراين واقعه حاصل شده كه گوي سبقت را دراختيار رسانههاي جديد قرار داده است آنگونه كه منابع خبري رسانههاي سنتي در غرب بيشتر از آنها ميباشد.
با گسترش شبكههاي اجتماعي موجي از دلنگراني در جامعهبشري به صورت مداوم با فعاليت اين رسانههاي درسراسر جهان نسبت به تهاجم روسيه به اوكراين فراهم شد. امواج ايجاد شده موجب بسيج اجتماعي و واكنش مردم جهان گرديد، اين مهم در اروپا از رنگ ديگري برخوردار بود. به نظر ميرسد باتوجه به نزديكي اوكراين به اروپا و قرار گرفتن اين كشور دراين قاره طبيعي بود كه جامعه اروپايي نسبت به اين مهم حساسيت بيشتري داشته باشد؛ شهرهاي ديگر جهان نيز از توكيو تا نيويورك داراي واكنشهاي جدي براي اين مساله بودند!
اين مهم در بستر واكاوي رسانههاي نوين و رقابت آنها با رسانههاي سنتي ميتواند فرصتي براي بازشناسي اين رسانهها و ضرورتهاي فعاليت آنها در واقعنگاري خبري فارغ از سنتهاي پيشين وابستگي رسانه به مالكين، منابع مالي و حتي سياست مداران باشد.
به گفته وندايك(1) راههاي جديدي از جنس اطلاعات و ارتباطات به وجود آمده است. وي در ويرايش دوم كتاب «جامعه شبكهاي»، ميگويد تحولات شگرف در حوزه ارتباطات، انقلاب رسانهاي است و ويژگي بنيادي آن در تركيب سه اصطلاح خلاصه شده است: ديجيتالي، يكپارچگي و تعاملي شدن. در بيان او يكپارچگي شامل همگرايي ظرفيت ارتباط از راه دور، انتقال و تبادل اطلاعات و فراهم شدن لوازم ارتباط نوشتاري، صوتي و تصويري در يك دستگاه منسجم رسانهاي است؛ ازاينرو، رسانههاي نوين را چندرسانهاي خواندهاند. در كنار اين ويژگي، كدهاي صفر و يك ديجيتالي نيز محصول انقلاب فناوري است كه به بهرهگيري از فناوريهاي نوين در يكپارچهسازي سازوكار رسانه اشاره دارد. لذا پيوند اين سه عنصر توانسته دسترسي، سرعت، مجاورت، برجستگي، واقعانگاري را به نوعي تركيب كند كه بستري متفاوت از اطلاعرسانيهاي پيشين از سوي رسانههايي كه پيش از اين شناخته شدهاند فراهم كند.
اين مهم به اين معنا است كه كاركرد رسانههاي نوين با استفاده از فناوري در اصول رسانهاي نظير بسيج و يكپارچگي و تعاملي شدن در اين رقابت توانست رسانههاي سنتي را محدود سازد و در اين بستر استفاده رسانههاي نوين از اصول رسانهاي نظير چارچوبسازي و.... توانسته علاوه بر بهرهگيري از اصول كاري رسانههاي سنتي فضاي تعاملي و يكپارچگي و فناوري را به صورت مشترك بهرهور كند، تا كاركرد اين رسانهها را متفاوت و حتي شايد پيشتاز گرداند. در تحقيقي(2) كه روي دو رسانه راشا تودي متعلق به روسيه و سيانان متعلق به امريكا كه شاخص دو رسانه سنتي در جنگ كريمه در سال 2014 كه درنهايت منجر به الحاق كريمه به روسيه شد صورت گرفت محققين معتقدند چارچوبسازي منجر به هدايت جريان رسانهاي از سوي دو منبع مختلف در جهت اهداف مورد نظر خود بود و هريك روايت خودرا از الحاق كريمه به افكار عمومي و جهان مخابره ميكردند. اين روايتها مبنايي براي حركات جمعي طرفيني و افكار عمومي بود اما در جريان اخير رسانهاي در تهاجم فوريه روسيه به اوكراين به نظر ميآيد همين مكانيسمها در جريان بودند اما ميزان اثرگذاري آنها بسيار متفاوت بود، چرا كه روايتهاي گوناگوني به دليل گستردگي اين شبكهها و اتصال آنها به جمعيت كلانتري وجود دارد كه از ميان آنها روايتي غالب است كه بتواند اقناع و جذابيت بيشتري داشته باشد .جنگ اوكراين تصويري از تقابل رسانهاي سنتي و نوين است ؛تقابلي كه توانست رسانههاي سنتي را به رغم سرمايهگذاريهاي كلان به حاشيه براند و روايت خود را بر آن مسلط كند .تلاش زلنسكي رييس جمهور اوكراين براي حضور در اين رسانهها و بهرهگيري از ظرفيت آن در كنار تقويت مقاومت در برابر تهاجم روسيه منجر به آن شده كه جنگي كه به نظر ميرسيد در كوتاهمدت به پايان برسد بيش از يك ماه است كه ادامه دارد.
مقايسه فعاليت رسانههاي سنتي در بحران كريمه و تهاجم به اوكراين فارغ از ميزان و گستردگي آن نشانگر تحولات جدي است .اين مهم توجه بيشتر به رسانههاي نوين را براي شهروندان از يك سو و سياستمداران از سويي ديگر فراهم كرده است و رسانههاي نوين را به كانوني براي سازماندهي رسانهاي شبكهاي مردميتر مبدل ساخته است. با نگاهي عميقتر رسانههاي سنتي نيازمند بازآفريني در ساختار و روشها هستند هرچند اين مهم طي چند سال اخير صورت گرفته اما رويكرد مردم محوري كه اساس كار رسانهاي است در محاق قدرت و سرمايه قرار گرفته؛ چيزي كه فاصله ميان رسانههاي سنتي و نوين است. تصوير آينده رسانههاي سنتي يقينا در بهكارگيري صرف ابزارهاي رسانههاي نوين نيست بلكه در اصلاح ساختاري است .
پاورقي
1- Van Dijk, Jan (2006). The Network Society, Second Edition. London: Sage Publications
2- http: //ensani.ir/file/download/article/1542006425-10044-63.pdf