بستري براي وطنفروشي و تخريب
رضا دبيرينژاد
تا مرد سخن نگفته باشد نميتوان دنياي ذهني و جهاننگري او را دريافت، قوانين پيشنهادي نيز بيانكننده دنياي ذهني و تصورات و برداشتهاي قانونگذاران يك جامعه است. طرح استفاده بهينه از اشياي باستاني و گنجها خود بيان نگاه پيشنهاددهندگان به ميراث فرهنگي است. اينكه آثار را به آثار باستاني تقليل ميدهد و وجود گنج را يك تصور عاميانه و خيالي است كه به ادبيات قانوني وارد ميكند، نشان از چالشهاي بنيادي به موضوع ميراث فرهنگي دارد. وقتي كه آثار تاريخي اينگونه تقليل مييابند و سوداگران گنج به مثابه يك شغل رسميت مييابند خود اجازه نه تنها تخريب بلكه هرج و مرج و ناامني در فضاي داخلي به ويژه در حوزه ميراث فرهنگي است. از سوي ديگر نگاه ظاهربيني كه تنها به سطح مادي و بازاري آثار تاريخي محدود ميشود و نه تنها از اعتبار آن ميكاهد، بلكه زمينه فروش آثار ملي را فراهم ميسازد. اينكه وطن اعم از پهناي جغرافيايي يا دستاوردهاي سرزميني آنكه اصل وجودي يك ملت است، قابليت فروش داشته باشد همه مفاهيم وطنخواهي و دفاع از سرزمين را زير سوال ميبرد، اينگونه بستر وطنفروشي و تخريب و دگرگوني هويت ملي و فرهنگي فراهم شده است. ايراني كه طي چند دهه گذشته آثار تاريخي آن از طريق دلالان يا سوداگران عتيقه از كشور خارج شده و بينام و نشان ايراني در موزههاي همسايه يا جهان جاي گرفته است تا شبكههاي پنهان از ناآگاهي اجتماعي به منافعي دست يابند حالا اين طرح پيشنهادي ميتواند آن روند غيررسمي را تسريع و رسمي كند. در نظر داشته باشيم كه ميراث فرهنگي سرمايهاي پنهان است كه ميتواند به سرمايهاي جاري و با انتفاع ملي تبديل شود، اما اين به معناي فروش آنها نيست. ما اگر از تبديل ميراث فرهنگي به سرمايه و بهرهبرداري آن براي سود همگاني جامعه ناتوان هستيم و دانش و امكانات لازم را نداريم نبايد آن را از دستمان خارج كنيم و با وطنفروشي آن را به كالايي يكبار مصرف تبديل كنيم. يكبار مصرفي كه تضييع حق جمعي چه براي امروز و چه براي فرداي جامعه است. اين طرح نهتنها امنيت آثار پنهان مانده و نامكشوفه را به خطر مياندازد، بلكه امنيت آثار موجود و موزههاي فعلي كه بهطور غيرمستقيم در تقابل با موزههاي صاحب آثار ايران در خارج از اين مرز و بوم هستند، تضعيف ميكند و جعلهاي تاريخي را به رسميت ميشناسد. طرحي كه ميتواند قبح قاچاق آثار تاريخي را بشكند و نگاه تاريخي و فرهنگي را از آنها بزدايد و جامعه را چنان نيازمند نشان دهد كه تن به فروش شناسنامه يا بخشهايي از وطن خود داده است.