دفاع جاهلانه از ارزشها
اسماعيل گراميمقدم
در حكايت شماره 14 باب چهارم گلستان سعدي كه در باب «خاموشي» است حكايت جذابي وجود دارد كه انگار وصف حال بسياري از كساني است كه قادر به درك اهميت سكوت نيستند. در اين حكايت شيرين آمده است: «ناخوش آوازي به بانگ بلند قرآن همي خواند. صاحبدلي بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره (اجرت) چند است؟ گفت: هيچ. گفت: پس اين زحمت خود چندين چرا همي دهي؟ گفت: از بهر خدا ميخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان!» و در ادامه ميگويد: «گر تو قرآن بر اين نمط خواني/ ببري رونق مسلماني.» به نظر ميرسد، سيستم امروز در حوزه مسائل اجتماعي و فرهنگي به نوعي خودزني دچار شده است. به اين صورت كه برخي از افراد و جريانات در دفاع از ارزشها و آرمانهاي بنيادين كشور آنقدر بد عمل ميكنند كه گاهي اين دفاع به ضد خود بدل شده و باعث خدشهدار شدن ارزشها ميشوند. نمونههايي از اين نوع رفتارها در جريان حمله به سفارت عربستان، حمله به سفارت انگليس و... به عينه قابل مشاهده است. رخدادهايي كه عربستان و انگليس را از جايگاه «متهم» در كرسي «مدعي» نشانده و فشار مضاعفي را متوجه ايران و دستگاه ديپلماسي كشور كردند. معتقدم قوه عاقله نظام به ويژه در راس هرم تصميمسازيها، موافق يك چنين تصميماتي نبوده و نيستند، اما گروه اندكي از طرفداران جاهل، حاكميت را دچار گرفتاريهايي كردند كه تبعات خسارتبار آن همچنان بر دوش كشور سنگيني ميكند. اساسا اين روزها هر مسالهاي در ايران به يك كلاف سردرگم بدل ميشود و نوع خاصي از مازوخيسم در روند كنشگريها و واكنشگريها مشاهده ميشود. شايد ريشه يك چنين رفتارهايي برآمده از دفاعهاي بدي است كه پيش از اين در خصوص موضوعات مختلف صورت گرفته است. زماني كه رفتارهاي سلبي غيرمنطقي در خصوص پديدهاي مانند حجاب در پيش گرفته شود، افكار عمومي حتي در خصوص ارزشهاي واقعي و عيني اين فرهنگ متعالي نيز موضعگيري سلبي ميكنند.
اينكه به بهانه حجاب، اجازه داده نشود خانوادههاي ايراني و زنان كشور از حق طبيعي خود براي تماشاي مسابقات فوتبال بهره مند شوند، ممكن است اصل فرهنگ متعالي حجاب را نيز خدشهدار كند. چرا كه گروهي از اين ارزش متعالي، دفاع بد و جاهلانه داشتهاند. اين دفاعيات بد و برخوردهاي دوگانه باعث ميشود تا افكار عمومي در زمان برگزاري همايش سلام فرمانده به عنوان يك حركت فرهنگي، اين پرسش را مطرح كند كه اگر حضور زنان در ورزشگاهها اشكال دارد، چرا در زمان برگزاري اين همايش، جلوي حضور زنان در ورزشگاهها گرفته نشده و اگر حضور زنان و دختران ايرادي ندارد، چرا در ساير برههها اجازه حضور به بانوان ايراني داده نميشود؟ اين ابهام باعث ميشود تا اصل محتواي اين همايش كه نظام آن را ترتيب داده تا در بطن آن ارزشهاي مورد نظر خود را تبليغ كند، مورد ابهام قرار بگيرد. اين ابهامات زماني ظهور پيدا ميكنند كه برخوردهاي دوگانه و دفاعيات نامناسبي از ضرورتهاي فرهنگي صورت گرفته باشد. نبايد فراموش كرد، موضوع مرگ دختر آبي به دليل دستگيري در زمان حضور در ورزشگاه آزادي و برخوردهاي سخت با بانوان متقاضي حضور در استاديوم مشهد، حوادثي هستند كه مدت زمان زيادي از آن نگذشته است. اين رسوبات فكري باعث ميشود تا در زمان برگزاري همايش سلام فرمانده، افكار عمومي مدام از خود بپرسد، اگر حضور زنان ايراد دارد، چرا اين حجم انبوه از زنان براي حضور در يك همايش، راهي ورزشگاه آزادي شدهاند و اگر ايرادي ندارد، چرا در طول تمام اين سالها اين حق طبيعي از زنان و دختران ايراني دريغ شده است؟ همين امروز كه دولت مدام از ضرورت بهرهبرداري از جام جهاني فوتبال سخن ميگويد، ضروري است كه مشكل حضور زنان و دختران ايراني در ورزشگاهها يكبار براي هميشه حل شود. به نظرم ديگر زمان آن رسيده كه سيستم از خودزني، دست برداشته و تلاش كند، مجموعه گروهها و جريانات كشور را ذيل يك قانون و يك هنجار ساماندهي كند. اينكه برخي افراد و جريانات تصور كنند قدرت و نفوذي فراتر از قانون دارند و مبتني بر اين تصور هر اقدام درست يا نادرستي را ميتواند انجام دهند، همان دفاع بدي است كه نهايتا باعث خدشهدار شدن ارزشهاي بنيادين كشور ميشود. ارزشهايي كه همه روي آن توافق داريم و حفظ آنها را براي تداوم تاريخ و تمدن ايراني ضروري ميدانيم. ارزشهايي براي همه فصول و همه اعصار...