هرچه بادا باد
اسدالله امرايي
«حالا كه مردهام، فكرم بهشدت درگير چيزهايي شبيه اينهاست: چه تعداد از تصميمات مهم زندگيام را فقط به اين خاطر گرفته بودم تا كساني كه حتي متوجه حضورم نشده بودند دربارهام بد فكر نكنند؛ چقدر لهله زده بودم براي خوشامد كساني كه از آنها خوشم نميآمد فقط چون ميترسيدم بيزاري از من مسري باشد و به كل جمعيت سرايت كند و اگر حقيقت تاسفبار اينجاست- همه بخت برگشتگيهايم منحصر به خودم بودند و كسي درگيرشان نميشد، مشكل چنداني با آنها نداشتم.» هرچه باداباد نوشته استيو تولتز هشت فصل دارد و پيمان خاكسار با سابقهاي كه در ترجمه دو كار قبلي او داشت اينبار به سراغ آخرين كتاب نويسنده رفته و نشر چشمه با خريد كپيرايت اثر آن را منتشر كرده است. استيو تولتز در آن دنياي آخرالزماني ساخته كه آدمها غرق در حسرت آنچه از كف دادهاند به دام چرخه بيپايان مرگ و زندگي افتادهاند و به دنبالي راهي براي خلاصي ميگردند. اين كتاب تاملي است بر تولد و زندگي و هرچه در اين فاصله اتفاق ميافتد. او دنياي پس از مرگي ميآفريند كه بيشتر سوال طرح ميكند تا پاسخ سوالات را بدهد. تولتز نويسندهاي است كه نوشتههايش را بر ترسها و فقدانها بنا كرده است، در روزهايي كه همه ساكنان زمين، آرامآرام درحال گذار از پاندومي كوويد هستند، تريلوژياش را با «هرچه باداباد» تكميل كرده است. استيو تولتز، نويسنده يكي از بحثبرانگيزترين رمانهاي هزاره سوم، چهارده سال پساز «جزء از كل»، اينبار بودن و نبودن را به كناري نهاده و جهانش را بر سير و سلوك حضور در ميان فاصله آغاز و انجام استوار كرده است. وقتي هراس و هول از بودن و نبودن، به هول و هراس از زندگي و مرگ مدام مبدل شود، اين جهان چگونه خواهد بود و انسان گير افتاده و زنجيرشده در آن، چه خواهد كرد؟ آدمي كه همه زيستنش در ازدستشدهها و به دست نيامدنيها خلاصه شده و درعينحال اينهمه افسوسي تمامنشدني است كه نميشود بر آن فايق آمد؛ مساله كتاب هرچه باداباد اين است! و البته انبوهي پرسش اساسي كه در گيرودار چنين مسالهاي برابر ما قرار خواهد گرفت و در اين داستان عجيب بايد به دنبال پاسخهايشان بود. رجعت ابدي بيان ميكند كه كيهان و تمامي موجودات و نيروها همواره در حال تكرار شدن بودهاند و همهچيز بينهايتبار، به شكلي خود همانند، تا ابد تكرار خواهد شد. اين مفهوم ريشه در فلسفه يونان دارد. يكي از آموزههاي فيثاغورس اين بوده كه بعد از گذشتن دورههايي مشخص، اتفاقات قبلي تكرار خواهند شد. رواقيون، احتمالا با الهام از فيثاغورس، مفهوم رجعت ابدي را وارد فلسفه طبيعي خود كردهاند. بر اساس فيزيك رواقي، كيهان هر چند وقت يك بار با حريقي عظيم بنيانكن ميشود و بعد دوباره به دنيا ميآيد و اين چرخه تا ابد ادامه دارد و در هر چرخه همه رويدادهاي پيشين عينا تكرار ميشود. استيو تولتز، نويسنده استراليايي متولد ۱۹۷۲ است و اولين رمانش «جزء از كل» را در سال ۲۰۰۸ منتشر كرد كه با استقبال زيادي روبهرو شد و همان سال نامزد جايزه بوكر شد و اكنون به عنوان يكي از بزرگترين رمانهاي تاريخ استراليا مطرح است. او كتاب را در مدت پنج سال نوشت. پيش از آن مشاغلي مثل عكاسي، فروشنده تلفني، نگهبان، كارآگاه خصوصي، معلم زبان و نويسنده فيلمنامه داشت.