فيلمهايي كه دوست نداريم
حسن لطفي
تصور سينمايي كه فيلمهايش يك شكل و يكدست باشد آنقدر عجيب است كه گمان نميكنم كسي به آن فكر كند. اما گاهي وقتها بعضيها با حرفهايي كه ميزنند، اين ذهنيت را در آدم تقويت ميكنند كه اگر قدرت داشتند به فيلمسازان سراسر دنيا دستور ميدادند فيلمهايي را بسازند كه آنها ميخواهند. البته در اينكه هيچ قدرتي نميتواند چنين بكند شكي نيست. اگر امكانش بود مامورين به ظاهر فرهنگي و هنري امثال هيتلر، موسليني، استالين و... حداقل در كشور خودشان موفق ميشدند.
دليل موفق نشدنشان هم كه معلوم است. عمر زور و اجبار بلند نيست، نميتوانيم آدمها را مجبور كنيم مثل ما فكر كنند، همانند ما بپوشند، دنيا را از دريچه چشم ما ببينند و خوب ما برايشان خوب و بد ما برايشان بد باشد. اجبار ما در زمانهاي كه قدرت داريم اگر به پذيرش هم منجر شود باعث ايجاد علاقه نميشود، فقط بذر نفرت و كينه ميپاشد. حتي اگر باورمان درست هم باشد جز اين نميشود. پاي اجبار كه به ميان بيايد از بشارتي كه خداوند به بندگانش داده خبري نيست.
بشارتي كه براي بندگاني است كه حرفهاي مختلف را ميشنوند و بهترينش را انتخاب ميكنند. با اين حساب گمانم بايد منش و روش ديگري سرلوحه همه كساني شود كه مقابل جشنواره كن و فيلمهايي مثل عنكبوت مقدس ايستادهاند. شايد بتوانيم جلوي نمايش اين فيلم را در ايران بگيريم (البته به شكل رسمي وگرنه به صورت غير رسمي به زودي اين فيلم در خانهها اكران خواهد شد) اما فيلم علي عباسي و بازي رز اميرابراهيمي تماشاگرانش را در دنيا خواهد داشت. دنيايي كه نميتوانيم اهميتش را در زندگي خودمان انكار كنيم. قصدم تاييد اين فيلم نيست چرا كه آن را نديدهام. بنا ندارم مقابلش هم بايستم. اگر چنين قصدي داشتم كار ديگري ميكردم. فيلم را تماشا ميكردم اگر با باورهايم مخالف بود فيلمي ميساختم و با آن از باورهايم دفاع ميكردم. اتفاقي كه انگار برنامهريزان سينمايي ايران و فيلمسازان مخالف چنين فيلمهايي فراموش كردهاند. بايد بپذيريم حرف، انكار آثار هنري مخالف توسط مسوولان و منتقدين وابسته نه تنها مانع اثرگذاري فيلم نميشود بلكه زمينه بهتر ديده شدن آنها را فراهم ميسازد. چاره كار گفتوگوهاي هنري، سينمايي است. گفتوگوهايي كه در آن از شعار، دروغ، فحش به ديگران و... خبري نباشد. سخت هست ولي غير ممكن نيست. اگر هم غير ممكن باشد براي كساني است كه باورها و انديشههايشان پشتوانه فكري قويي ندارد .