• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۵ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5230 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۳ خرداد

مروري بر كتاب: «گوشه‌اي از خاطرات حجت‌‌الاسلام والمسلمين سيدمحمود دعايي»

هاله‌هاي ابهام

مظفر شاهدي

تا جايي كه بررسي كرده‌ام، اثر حاضر (گوشه‌اي از خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمحمود دعايي، چاپ اول، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني س، 1387، 225 ص، قطع رقعي)، تنها و بلكه مهم‌ترين كتابي است كه تاكنون، با موضوع خاطرات حجت‌الاسلام فقيد سعيد سيدمحمود دعايي، چاپ و منتشر شده است. اين كتاب حاصل گفت‌وگوي گروه تاريخ موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س) با ايشان است كه بايد عرض كنم، به‌گونه‌اي كمابيش مختصر، تقريبا دوران سي و هفت- هشت ساله نخست حيات ايشان را (از هنگام تولد در 27 فروردين 1320 تا آستانه پيروزي انقلاب اسلامي) در برمي‌گيرد و البته در ابتدا و برخي حواشي مياني و صفحات پاياني كتاب هم، برخي مسائل، رخدادها و خاطرات ايشان در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مورد بررسي و ارزيابي قرار گرفته است. بدين‌ترتيب و هم‌چنان‌كه محتواي اثر نشان مي‌دهد، در كتاب خاطرات حاضر، حداكثر فقط 17ساله نخستِ حيات سياسي، فرهنگي و اجتماعي ايشان (در فاصله سال‌هاي نخست دهه 1340 تا آستانه پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 1357) منعكس شده است و بنابراين، درباره43ساله پاياني حيات سياسي، اجتماعي و فرهنگي حضرت ايشان كه بايد عرض كنم، تمام سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تا هنگام رحلت ايشان در 15 خرداد 1401 را در برمي‌گيرد، تقريبا هيچ‌گونه اطلاعاتِ مهم و قابلِ توجهي در اين كتابِ خاطراتي كه منتشر شده است، وجود ندارد. اميدوار هستيم، سعيد فقيد حجت‌‌الاسلام و المسلمين سيدمحمود دعايي، در دوران حيات، خاطرات خودشان درباره اين 43ساله پاياني حياتِ خودشان را هم تدوين و تنظيم كرده باشند كه مي‌دانيم، به‌دلايل گوناگون، خاطراتِ اين بخشِ مهم و البته طولاي حيات سياسي، فرهنگي و اجتماعي ايران (در دوران نظام جمهوري اسلامي كه اميدواريم خاطرات‌شان را ثبت كرده باشند)، به ‌مراتب، بيش از بخش منتشرشده خاطرات ايشان، مي‌تواند براي فهم و تبيين دقيق‌تر و مقرون به‌واقعيت‌ترِ سطوح و شوون گوناگون تاريخ تحولات معاصر ايران، سودمند و موثر واقع بشود. همين ابتدا عرض كنم، راقم اين سطور انتظار داشتم، همين بخشِ از كتابِ خاطراتِ منتشرشده سعيد فقيد حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمحمود دعايي هم از محتواي به‌مراتب غني‌تري (به‌ويژه در موضوع فعاليت‌ها و حيات سياسي‌شان در دو دهه 1350- 1340) برخوردار باشد كه نيست. سرفصل‌هاي ابتدايي كتاب، عمدتا خاطرات مربوط به‌دوره كودكي و نوجواني و تا آغاز ورود ايشان به‌ حوزه علميه قم و ارتباط يافتنش با آيت‌الله خميني در اوايل دهه 1340 و شروع نهضت ايشان عليه رژيم پهلوي را در برمي‌گيرد. از مهم‌ترين فرازهاي خاطرات ايشان كه به‌ سال‌هاي منتهي به ‌نيمه دهه 1340 مربوط مي‌شود بحث مشاركت ايشان در انتشار دو نشريه زيرزميني بعثت و انتقام است كه نويسندگان آن به‌رغم همراهي با نهضت آيت‌الله خميني، گرايشات و تمايلات فكري، سياسي و ديني متفاوتي (ميانه‌رو و تندرو) دارند.
ده سال پاياني حيات سياسي حجت‌الاسلام فقيد سيدمحمود دعايي، در دوره پهلوي كه مقارن با حضور كمابيش دايمي ايشان در عراق و همراهي و ارتباط نزديك با آيت‌الله خميني است، بخش اعظم خاطرات ايشان را در برمي‌گيرد. در اين بخش از خاطرات به‌ويژه موضوع ارتباط يافتن با دستگاه سياسي و امنيتي دولت بعثي عراق و موافقت آن كشور با تهيه و اجراي برنامه مخصوص نهضت روحانيون ايران توسط حضرت ايشان در راديو بغداد از اهميت برخوردار است؛ به‌ويژه اينكه ايشان تهيه و اجراي برنامه در راديو بغداد را با نظر مساعد آيت‌الله خميني انجام مي‌داد. از ديگر نكاتِ بسيار مهمِ مطرح در خاطراتِ آن برهه از حيات ايشان در عراق، موضوع ارتباط يافتن و عضويت رسمي ايشان در سازمان مجاهدين خلق است كه طبق گفته ايشان، با آگاهي و نظر مساعد آيت‌الله خميني هم صورت گرفته بود و اين در حالي است كه باز هم به ‌گفته خود سعيد فقيد دعايي، در همان برهه، تلاش‌هاي فراوان سازمان مجاهدين خلق، جهت مورد تاييد قرار گرفتنِ از سوي آيت‌الله خميني، با شكست روبه‌رو شده بود! چنان‌كه از خاطرات سعيد فقيد دعايي برمي‌آيد، به‌رغم آنكه آيت‌الله تلاش مي‌كرد مبارزات سياسي خود با رژيم پهلوي را مستقل از دولت عراق يا هر گروه سياسي غيراسلامي ديگر ادامه بدهد، با اين احوال، حكومت بعثي عراق، در آن برهه كمك و بلكه حمايت از نهضت روحانيون ايران را گامي سودمند در راستاي مقابله با رژيم پهلوي ارزيابي مي‌كرد كه به ‌دلايل گوناگون، رابطه دولت‌ها و حكومت‌هاي دو كشور، سخت تنش‌آفرين شده بود. هم‌چنان كه از خاطرات سعيد فقيد دعايي هم برمي‌آيد پس از عقد قرارداد صلح موسوم به‌ الجزاير بين ايران و عراق در سال 1353 بود كه تنش‌هاي سياسي و امنيتي طرفين تا حد زيادي فروكش كرد و به‌ دنبال آن از دامنه فعاليت‌هاي سياسي مخالفان رژيم پهلوي در عراق هم كاسته شد.
طرح برخي اختلافات فكري، نظري و سياسي آيت‌الله مرتضي مطهري با دكتر علي شريعتي و تلاشي كه آيت‌الله خميني براي جلوگيري از گسترش اختلافات مذكور، في‌مابين هواداران نهضت اسلام‌گرايان تحت رهبري ايشان انجام مي‌داد، از ديگر نكات مهم كتاب خاطرات سعيد فقيد دعايي به ‌شمار مي‌رود. سعيد فقيد دعايي به‌ويژه تصريح مي‌كند كه آيت‌الله خميني سخت تلاش مي‌كرد مانع از گسترش تعارضات سياسي و فكري و به‌تبع آن، كمرنگ شدن نقش و جايگاه دكتر علي شريعتي در مبارزات نهضت اسلام‌گرايان عليه حكومت پهلوي گردد.
به‌رغم آنكه شادروان دعايي ارتباط بسيار نزديكي با آيت‌الله خميني در عراق داشتند اما مطالب و محتواي ارايه‌شده در اين كتاب خاطرات، چنان‌كه بايد، اطلاعات جديد و قابل توجه‌تري (بيش از آنچه از ديگر منابع به دست مي‌آيد) درباره زواياي گوناگون حيات و زندگي سياسي، اجتماعي، آموزشي، شخصي و مذهبي حضرت ايشان ارايه نمي‌دهد. هم‌چنان كه اطلاعات ارايه‌شده در اين كتاب خاطرات، در موضوع درگذشت مرحوم سيدمصطفي خميني فرزند آيت‌الله خميني كه ايشان تعبير شهيد را درباره ايشان به‌ كار مي‌برد، نكته جديدي ندارد. بگذريم از اينكه ايشان به‌رغم آنكه از مرحوم مصطفي خميني با عنوان شهيد ياد مي‌كند اما در خاطرات خود كمترين اشاره‌اي به ‌دليل شهيد خواندن ايشان نمي‌كند و اين درحالي است كه مخاطب حتي به‌وضوح از خود خاطرات ايشان استنباط مي‌كند كه مرحوم مصطفي خميني به‌ مرگي طبيعي و نه ‌هيچ عامل ديگري درگذشته است. انتظار مي‌رفت با توجه به ‌همه حرف‌وحديث‌هاي موجود در موضوع چگونگي درگذشت آقامصطفي خميني و اينكه ايشان سالياني طولاني با ايشان ارتباط نزديك داشته است، مخاطب در كتاب خاطرات ايشان، به‌‌ اطلاعات مقرون به‌واقعيت‌تر و دقيق‌تري در موضوع درگذشت ايشان دسترسي پيدا كند كه متاسفانه چنين انتظاري برآورده نشده است و ايشان هم به ‌هر دليلي ترجيح داده است موضوع مذكور را در هاله‌اي از ابهام نگه دارد.
ايشان، به‌دليل آنكه در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي و تا حوالي فروردين 1359 سفير ايران در بغداد بودند، در كتاب خاطرات خودشان اشارات بسيار مختصري هم به ‌زمينه‌ها و دلايل آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران كرده است (فقط 4 صفحه: 174- 177). اگرچه همين اشارات كوتاه كه در آن درباره هشدارش به‌ شخص امام خميني رهبر و بنيانگذار انقلاب اسلامي، در موضوع خطر حمله عراق به ‌ايران، اطلاعاتي ارايه داده است، مي‌تواند در فهم دلايل، زمينه‌ها و فرآيند حمله صدام به ‌خاك ايران، سودمند واقع شود اما انتظار مي‌رفت، ايشان با عنايت به ‌حضور ديرپاي خود در عراق (در ده ساله پاياني عمر رژيم پهلوي) و اينكه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تا اوايل سال 1359 سفير ايران در عراق بوده و به ‌تبع آن اطلاعات بسياربسيار مهم، ريز و دقيق‌تري از رابطه دو كشور ايران و عراق داشته و احتمالا بيش از هر شخصيت سياسي ديگري، از خطر احتمال حمله نظامي عراق به ‌ايران آگاهي داشته است، اطلاعات مبسوط‌تر و دقيق‌تري از برهه حضور خودشان در راس سفارت ايران در بغداد به‌ مخاطبان كتاب خاطرات خود ارايه مي‌دادند كه لااقل در همين كتابي كه چاپ و منتشر شده است، چنان اطلاعاتي وجود ندارد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون