خاموشي يك مبارز پاكدست
امير طيراني
ما اسالكم عليه من اجر ان اجري الا علي رب العالمين (شعرا26) بگو من از شما در اين باره اجري و مزدي نميخواهم و چشم پاداش جز به خداي دو عالم ندارم. سابقه آشنايي و ارتباط من با مرحوم آقاي دعايي به چهل سال ميرسد. قبل از آن از طريق برنامه راديويي صداي روحانيت مبارز و... با ايشان آشنا بودم. از سال ۱۳۶۳ كه در موسسه مشغول به كار شدم و به ويژه از سال ۱۳۷۳ اين آشنايي به سبب ارتباط مستمر و روزانه كاري با ايشان بيشتر شد. در رابطه با شخصيت و خصايل خوب و نيك او در اين چند روز يا پيش از آن به مناسبتهاي مختلف بسيار گفته شده است. در اين يادداشت من به حضور مستمر و دايمي و بدون چشمداشت وي در عرصه مبارزه سياسي و فعاليتهاي اجتماعي و ملي اشاره كوتاهي خواهم كرد. بعد از پيروزي انقلاب نيز دعايي در سمت سفير ايران در عراق، سرپرست موسسه اطلاعات، نماينده مجلس شوراي اسلامي و... فعاليت كرد. ولي علاوه بر اين سمتهاي رسمي، او از جمله كساني بود كه همواره در بسياري از عرصهها بدون آنكه نامي از او در ميان باشد، حضور داشت. به عنوان نمونه معروف است كه رهبر انقلاب به مقامات بلندپايه كشور توصيه كرده بودند كه دعايي بايد همواره از جمله اعضاي هياتهاي رسمي بلندپايه جمهوري اسلامي باشد كه به سفرهاي خارجي ميروند. دعايي از حافظهاي بس قوي برخوردار بود و به دليل ارتباطات گسترده خود، از بسياري روابط ميان روحانيت، نيروهاي سياسي و اتفاقات مطلع بود ولي به ندرت درباره آنها حرف ميزد. در طول اين سالها به جز ارتباط كاري ميان رييس موسسه و كارمند وي، به دليل علاقه من به تاريخ معاصر ايران و حضور سيد محمود دعايي در بطن حوادث و تحولات شصت سال اخير ايران من بارها پاي صحبتها و خاطرات ايشان نشستم. البته اين اتفاق در صورتي رخ ميداد كه از ضبط صدا خبري نبود. هربار به بهانه و پيشآمدي زمينهاي فراهم ميشد تا من سوالي بپرسم يا در برخي موارد هم خود ايشان ابتدا به ساكن ذكري از گذشته ميكرد و هربار بيش از گذشته تاسف ميخوردم كه چرا به درخواستهاي مكرر من درباره بيان خاطرات خود پاسخ منفي ميدهد. البته اين تنها من نبودم كه اين درخواست را با ايشان مطرح ميكردم همه كساني كه با سابقه مبارزاتي و تلاشهاي وي در دوران بعد از انقلاب آشنا بودند اين درخواست را از ايشان داشتند و افسوس كه به جز بخش كوتاهي كه در كتابي كمحجم منتشر شد يا مصاحبه معدودي كه گاه و بيگاه با روزنامهها ميكرد وقتي كه چشم بر دنيا بست بخش اعظم خاطراتي كه برخي از آنها منحصر به فرد بود را با خود برد و تاريخ معاصر ايران را از آنها محروم ساخت. براي او آن تلاشها در راه مبارزه با ستم رژيم شاه يا كوششهايش در راه احقاق حقوق كساني كه به هر صورت درباره آنها ناروايي رخ داده بود نه از براي كسب مقام و برخورداري از تنعمات دنيايي و... بود، به همين دليل هم هرگاه از او خواسته ميشد كه درباره اين مسائل حرف بزند، پرهيز ميكرد و همواره با فروتني نقش خود را به حداقل تقليل ميداد. زندگي و نحوه زيست او نشان از آن دارد كه فروتني و تواضع كه او در برخورد با ديگران نشان ميداد از عمق باورهاي ديني و انساني او برميخاست نه وسيلهاي براي تقرب به دنيا و...
مدير آرشيو روزنامه اطلاعات