• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5231 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۴ خرداد

ژانرِ روايت‌هاي غيررسمي

عباس عبدي

اصطلاح «ژانر» را در ادبيات و هنر به كار مي‌برند و به معناي مقوله‌اي ادبي و هنري است كه شكل يا محتواي خاصي دارد، مثل ژانر سياسي يا پليسي يا عشقي و... در طبقه‌بندي توليدات فيلم و ادبيات كاربرد دارد. اگر روزنامه‌نگاري را نيز در مقوله ادبي و هنري قرار دهيم، مي‌توانيم براي طبقه‌بندي مطالب آن از اصطلاح ژانر استفاده كنيم و يكي از پركاربردترين آنها را در ايران امروز، ژانر بي‌اعتمادي بناميم كه نويسندگان مطالب اين ژانر، هر خبر رسمي را با انواع و اقسام شواهد راست و دروغ يا استدلال‌هاي محكم و ضعيف، رد و تخطئه مي‌كنند. اين نوع مطالب با گزارش‌هاي تحقيقي تفاوت دارد. نيازي به مطالعه و بررسي عميق ندارد. خيلي سردستي مي‌توان آنها را تهيه كرد. در همين چند روز گذشته، انواع نوشته و تحليل درباره زندگي و مرگ عبدالباقي، علل ريزش متروپل، مساله هك سايت شهرداري، دزدي بانك ملي، اختلال سامانه فرودگاهي، تصادف قطار و... به وفور ديده مي‌شود. تحليل‌هايي كه دقيقا ۱۸۰ درجه خلاف «روايت‌هاي رسمي» است. جالب آنكه مخاطبان نيز از اين نوع مطالب استقبال مي‌كنند. البته طرفداران حكومت هم به وفور در اين قالب مطلب مي‌نويسند به ويژه عليه روايت‌هاي رسمي خارجي. آخرين مورد آن سرقت صندوق امانات بانك ملي است كه روايت‌هاي غيررسمي آن مخاطب پيدا كرده است و بيشتر ابهامات نيز بي‌پاسخ مانده. چنين روايت‌هايي و شيوع آنها، موجب اختلال در تفاهم و بصيرت اجتماعي مي‌شود. اين‌گونه مطالب نه‌تنها ناشي از بي‌اعتمادي مردم و ساختار است، بلكه به صورت تصاعدي بي‌اعتمادي موجود را تشديد هم مي‌كند. جالب‌تر اينكه كمتر كسي در ايران حاضر مي‌شود كه از روايت رسمي دفاع كند و روايت رسمي هر چه بيشتر مي‌كوشد كه خود را بقبولاند، كمتر موفق مي‌شود. 

براي نمونه بنده به عللي متفاوت از ادعاهاي رسمي معتقد بوده و هستم كه عبدالباقي در ماجراي متروپل كشته شده است هر چند احتمال نادرست بودن اين تحليل را هم رد نمي‌كنم، چون تاكنون هيچ مرجع مستقلي آن را تاييد نكرده است ولي در هر حال تجربه نشان داد كه خوانندگان از اين برداشت چندان رضايتي ندارند و با روايت غيررسمي يعني فرار كردن و زنده بودن او همدل‌تر هستند.  پرسش اين است كه چرا چنين مي‌شود؟ و چه بايد كرد؟ اين وضع تا حدي در همه جهان هست، آنچه ميان ما با آنها تفاوت دارد، عمق و گستره روايت‌هاي غيررسمي و ميزان پذيرش آنها از سوي مردم است. يعني در ايران روايت‌هاي غيررسمي خيلي مخالف‌تر با روايت رسمي است، همچنين موضوعات زيادي را شامل مي‌شود و مهم‌تر از همه اينكه افراد بسيار بيشتري با آن همدل و هم‌راي هستند و يك ژانر غالب در سياست اطلاع‌رساني ايران است. وجود چنين فضايي عوارض شديدي در هر زمينه‌اي دارد و بدون حل اين مشكل هيچ گام مفيد ديگري براي افزايش اعتماد نمي‌توان برداشت. رواج اين ژانر علل گوناگوني دارد. فقدان رسانه مستقل در اطلاع‌رساني، به علاوه انتشار مطالب نادرست و دروغ قبلي از سوي رسانه‌هاي رسمي و نيز نبود نهادهاي مدني مستقل براي راستي‌آزمايي و تن ندادن صاحبان قدرت به پاسخگويي شفاف و‌ بهنگام ازجمله اين علل است. هر كدام از اينها نقش تعيين‌كننده‌اي در شكل‌گيري و گستره اين ژانر خبري و تحليلي مخرب دارند. دولت نمي‌تواند در برابر آن بي‌تفاوت باشد و به صرف آنكه روايت رسمي درست و معتبر است، روايت‌هاي غيررسمي را ناديده بگيرد يا آنها را توطئه تلقي كند. اتفاقا بدترين حالت اين است كه همه روايت‌هاي رسمي حقيقت باشد و مردم خلاف آن را باور كنند. دولت حق ندارد انتظار داشته باشد كه مردم هر روايت رسمي آن را بپذيرند و روايت‌هاي متعارض را نپذيرند. چرا حق ندارد؟ براي اينكه اولا چنين روايت‌هايي هست و اثرات زيان‌بارشان وجود دارد. دوم؛ علت وجود آنها در عملكرد رسانه‌اي رسمي و سياست نادرست پاسخگويي حكومت و نه در بدذاتي مردم يا توطئه بيگانگان است. هر گاه دسترسي به اطلاعات معتبر ممكن نباشد، يا پاسخگويي دولتي ناقص و يك‌سويه باشد، نتيجه‌اي بهتر از اين حاصل نخواهد شد.  اين وضع محصول بي‌اعتمادي به رسانه‌هاي رسمي و ضعف يا بي‌صداقتي پاسخگويان رسمي و تجربيات منفي مردم از پنهان‌كاري رسانه‌هاي رسمي و مقامات است. راه‌حل آن نيز پيچيده نيست ولي نيازمند اراده‌اي جدي در تغيير و اصلاح نوع مديريت، حكمراني و سياست رسانه‌اي است.
 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون