به دروغ عادت نكنيم
تبسم نمازي
اين روزها اخبار دروغ و شايعات، بسان نقل و نبات در فضاي كشور پخش ميشود. دروغ و دروغگويي نه تنها قبح خود را از دست داده كه گاهي حتي گويي مقدس شده است. آنهايي كه گاهي به آساني خبر نادرست در رسانههاي رسمي و دروغهايي كه بعضي با ادعاي مبارزه با فساد و افشاگري عليه ساختار حاكم منتشر ميكنند و سازندگانش خود را همچون قهرمانان راه آزادي جلوه ميدهند، خود را در اين امر محق ميبينند. جالب اينكه اين سازندگان و منتشركنندگان دروغ اعتبارشان زائل نميشود، بلكه بر صدر هم مينشينند و قدر هم ميبينند و جماعتي همچنان منتظر تا آخرين اخبار داغ و افشاگريهاي بعديشان را بشنوند. اما چرا در جامعه امروز ايران دروغ مقدس شده؟ ميگويند كورش از اهورامزدا ميخواهد تا مردمش را از سپاه دشمن، خشكسالي و دروغ در امان دارد. اما چرا كورش مثلا از اهورامزدا نخواست كه سرزمينش را از سيل يا بيماري در امان نگه دارد؟ هر كسي از خدا ميخواهد او را از بليهاي در امان دارد كه بر او رفته است. چنانكه ما امروز از خدا نميخواهيم كه ما را ازسونامي يا آتشفشان در امان بدارد. به واقع با استناد به همين دعا و آرزوي كورش، نميتوان گفت كه مردم ايرانزمين، امروز دروغگوتر از نياكان خود هستند، چراكه ميتوان فهميد دروغ در گذشته ما چنان ريشهدار است كه جز توسل به دعا، چارهاي براي رهايي از آن نداشتيم. رذائل اخلاقي مشكلي است كه قرنها فلاسفه به دنبال رفع آن از جان بشريت بوده و هستند اما اين رذائل كه گويي به سبب ذات انساني حذفش غيرممكن است، شايد تعديلش امكانپذير باشد. نياز انسان به زيست در ساحتي امن لازم ميدارد كه محيط پيرامونش پاكيزه باشد. انسان براي داشتن آرامش و سلامت روان نياز دارد كه بتواند اعتماد كند، به خانواده به دوستان و همكاران و در ساحتي بزرگتر به جامعه و حكومتش. او نياز دارد براي پرداختن به برنامههاي كلان و رو به پيش در زندگي، اخبار درست از محيط اطرافش بگيرد. اين اخبار، مثل يك نگاه ساده به آسمان است كه دريابيم امروز هوا آفتابي هست يا نه، تا برسد به آگاهي از پيچيدهترين وقايع پيرامونمان. وقتي انسان نتواند از محيط، اعتماد و به تبع آن امنيت كسب كند، به همان شكل هم توان توليد اعتماد و امنيت را نخواهد داشت. در تداوم چنين وضعي، حاصل كار تنها فروپاشي رواني است و ازآن هرگز چيز بهتري توليد نخواهد شد. اما امروز گويا كساني دروغ را وسيله مبارزه با دروغ و فساد و تباهي كردهاند و در بينهايتي به نام فضاي مجازي و باز توليد لايهوار و نامتناهي دروغهاي ساخته شده آن دروغها را پي ميگيرند. آيا به همين واسطه ميتوان گفت كه امروز مردم ايران دروغگوتر از نياكان خود هستند؟ يا آيا ميتوان اينگونه چنين تصور كرد كه ما مردمان اين خطه تلاش كمتري در كجزدايي داشته و به جايي رسيدهايم كه با توسل به پلشتي به جنگ پلشتي برخاستهايم؟ آنها كه به خيال خود با دروغ به جنگ دروغ و فساد ميروند يا نادانند يا اتفاقا برعكس به دنبال تحميق مردمي هستند كه نميدانند فردا روز نميتوان آنها را به همين سبب بازخواست كرد. مگر ميشود كاذبي را مورد بازخواست قرار داد وقتي كه پاسخش هم كذب است؟ اينجاست كه نقش حكومتها در پالايش جامعه با كمك رسانههاي آزاد و مستقل در انتقال اخبار درست به مردم و كسب اطمينان و اعتماد آنها راه را بر كذابان و كذبفروشان بسته و به سلامت جامعه كمك كنند، چراكه در نبود رسانههاي آزاد، مرجعيت و اعتبار از رسانههاي رسمي گرفته شده و كذبفروشان و فيكنيوزها، سوداگران قاطع چنين بازار مكارهاي خواهند بود و مردمي هم كه به انتشار اخبار دروغ اينان ميپردازند يا دانسته دروغ ميگويند كه از دروغگويانند و واي بر آنان يا نادانند كه باز هم واي بر آنان.