يادي از تولد مطبوعات پس از انقلاب
منوچهر - محمد شميراني
بيش از ۱۸۰ سال از حضور مطبوعات در ايران ميگذرد. مطبوعات در اين مدت، فراز و نشيبهاي زيادي را به چشم ديده و پشت سر گذاشتهاند؛ فراز و نشيبهايي كه هر كدام، داستاني پرماجرا دارد و گوياي اوج و فرود مدام مطبوعات كشورمان بوده است.
فراز و نشيب مطبوعات ايران
انتشار نخستين نشريه در ايران به نام «كاغذ اخبار» در سال ۱۲۵۳ هجري قمري (۱۸۳۷ ميلادي) توسط ميرزا صالح شيرازي را ميتوان به عنوان آغاز حضور مطبوعات در ايران دانست. حضور ماهانه نشريهاي كه مولود دربار بود ولي دربار، بيش از سه سال نتوانست اين حركت فرهنگي را تحمل كند و در كاغذ اخبار را تخته كرد! ۷۰ سال، خبري از انتشار نشريات در داخل كشور نبود و بيشتر مردم و منورالفكرها، چشم اميدشان به ورود روزنامههاي مخالف استبداد بود كه در خارج از كشور به چاپ ميرسيد. پس از پيروزي انقلاب مشروطه در سال ۱۳۲۴ هجري قمري (۱۹۰۶ ميلادي)، آزادي مطبوعات، بيش از يك سال دوام نداشت و با پيش آمدن دوره «استبداد صغير» و اعدام عدهاي از روزنامهنگاران، فقط خاطرهاي خوش از اين يك سال، در ذهن مردم ماند. بررسي دوران ۵۳ ساله از ۱۳۰۴ تا ۱۳۵۷ نيز، دورههاي مشخص و بارز زير را يادآوري ميكند:
از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰، شاهد كاهش آزادي مطبوعات و حتي توقيف ۵۱ روزه روزنامه اطلاعات، به دليل انتقاد از وضع دادگستري هستيم. بعد از شهريور ۱۳۲۰ را ميتوان دوران آزادي نسبي و تعدد مطبوعات ناميد. دوره سه ساله ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ نخستوزيري دكتر محمد مصدق، سياست مطبوعاتي وي، تركيبي از آزادي و مسووليت بود و ميتوان گفت وضعيت فعاليت مطبوعات، خيلي بهتر شده بود. مرداد ۱۳۳۲ تا چند ماه آخر سال ۱۳۵۷ هم، به دليل نظارت و كنترل شديد مطبوعات و فزوني نشريات زرد به نشريات وزين، روشني چنداني را در تاريخ مطبوعات ايران نشان نميدهد. دوره چند ماه آخر سال ۱۳۵۷ و به ويژه پس از پايان اعتصاب مطبوعات تا يكي، دو سال بعد را ميتوان دوران فوران نشرياتي دانست كه تحت تاثير فضاي سياستزده آن دوران منتشر ميشدند.
نقش مطبوعات در حركتهاي اجتماعي
بدون تعارف، بايد گفت تا پيش از ورود و غلبه اينترنت و فضاي مجازي در جهان، حرف اول روشنگري و آگاهي بخشي به مردم و تاثيرگذاري بر لايههاي مختلف جامعه را، مطبوعات ميزدند و مطبوعات، عامل مهم بسياري از حركتهاي اجتماعي در گوشه و كنار جهان بودند. در همان ماههاي آخر سال ۱۳۵۷ بود كه طيف وسيعي از دانشجويان عضو كنفدراسيون و انجمنهاي اسلامي خارج از كشور، به ايران باز گشتند. برخي از آنان، همراه با همفكران داخلي، با توجه به تاثير بالاي نفوذ مطبوعات، به اين فكر افتادند كه مقدمات انتشار روزنامهها و نشريات مورد نظر خويش را فراهم سازند تا پس از پيروزي مردم، بتوانند روزنامهاي با محتواي دلخواه منتشر كنند. جمعي، گرد آمده بودند و از من و چند دانشجوي ديگر دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي نيز دعوت كردند تا در جلسات آنان شركت كنيم. در آن زمان، در روزنامه كيهان مشغول بودم. ولي همراه با دوستان به اين جلسه رفتيم كه در ساختماني واقع در خيابان شهرضا (انقلاب) - خيابان ايرانشهر برگزار ميشد. جز چهرههايي مانند دكتر تكميل همايون، از دستاندركاران انتشار روزنامه انقلاب اسلامي، افرادي مانند احمد سلامتيان (نماينده بعدي اصفهان در مجلس) و سودابه سديفي همسرش، انتظاري، جعفري و... بودند و از دستاندركاران انتشار روزنامه جمهوري اسلامي نيزجز ميرحسين موسوي، زهرا رهنورد همسرش در اين جلسه حضور داشت كه آن روزها، براي انتشار كتاب شعري پيرامون ماجراي ۱۷ شهريور، چهره شناخته شدهاي بود.
بحث و بررسي و خروجي اصلي اين جلسه نيز، آمادهسازي مقدمات انتشار روزنامههايي مانند انقلاب اسلامي، جمهوري اسلامي، ميزان و. .. در سال ۱۳۵۸ بود.
فروكش تيراژ مطبوعات
هر چند، اين دوران هم ديري نپاييد و از سال ۱۳۶۰ به بعد، چراغ آزادي مطبوعات و تيراژ آنها، رفته رفته كمنورتر شد و كار به جايي رسيد كه به جاي روزنامههايي با تيراژ بيش از يك ميليون نسخه در روز، شاهد شرايطي هستيم كه با وجود افزايش چند برابري مجوزها و تعداد بالاي مطبوعات و نشريات داراي مجوز، دستيابي به تيراژهاي ميليوني، رويايي بيش نيست و ميتوان گفت در شرايطي كه برخي نشريات، به دستگاه اكسيژن وصل هستند و براي آنكه نشان دهند هنوز نفس ميكشند با استفاده از چاپ ديجيتال و تيراژي حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نسخه، فقط اداي مطبوعات زنده را در ميآورند! گفتني است اگر تيراژ واقعي تعداد ۲۶۶ روزنامه سراسري، منطقهاي، استاني و محلي (آمار از سايت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي) و ۲۸۲۹ نشريه عمومي و تخصصي داراي مجوز در سطح كشور را جمع ببنديم، بعيد است به يك ميليون نسخه برسد. به همين دليل است كه شايد بتوان گفت با توجه به شرايط سياسي، اجتماعي و اقتصادي روز، فروكش كردن تمايل مطالعه مطبوعات توسط مردم، عدم تطابق مطبوعات با گسترش استفاده مردم از فضاي مجازي و استفاده نكردن از شيوههاي ابتكاري براي جلب مخاطب، «زنگ آغاز پايان مطبوعات در ايران» به صدا در آمده است!