الگوي نوين اشغالگري روسي
اصغر ميرفردي
فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سابق را نميتوان نقطه پاياني تسلط روسيه بر ديگر مناطق آن جمهوري دانست زيرا حاكمان پساكمونيست روسيه به ويژه پوتين در قالب فعاليتهايي چون تشكيل گروه كشورهاي مشتركالمنافع يا درگيري مستقيم با حاكميتهاي مستقل برخي از آنها كه هممرز با روسيه هستند، در پي بازيابي سلطه خود بوده و هستند. تلاشهاي نوين روسيه براي تسلط بر مناطق پيراموني در قالب الگوي درگيري مرزي، ترغيب به تحركات جداييطلبانه بخشي از مناطق اشغالي، انجام همهپرسي براي استقلال و پيوستن به روسيه و الحاق رسمي آن مناطق به روسيه انجام ميشود. اشغال و الحاق شبهجزيره كريمه در ساليان گذشته، يكي از آشكارترين تلاشها براي كشورگشايي نوين روسي بوده است. تازهترين نمونه از اين الگو، الحاق منطقه دونباسك اوكراين به روسيه در پي جنگ با اوكراين است. ميتوان گفت كه جنگ با اوكراين براي دستيابي به چنين نتيجهاي انجام شده است و انگيزههاي ديگري همچون «رويارويي با تصميم اوكراين براي پيوستن به ناتو و نزديكي بيش از پيش آن كشور به غرب» كه پيش از درگيري يا در فرآيند درگيري از سوي حاكمان روسيه گفته شده، بسان بهانههاي ظاهرياند. نگاهي واقعبينانه به چنين الگويي، نشان ميدهد كه رويه هولناكي از سوي حاكمان پساكمونيست روسيه در پيش گرفته شده است و در صورتي كه از سوي جامعه جهاني واكنش درخوري به آن نشان داده نشود، ميتواند امنيت و استقلال سرزميني كشورهاي همسايه اين كشور را به مخاطره بيندازد يا ديگر كشورهاي همگرا با چنين رويهاي از اين الگو براي گسترش قلمرو و سلطه خويش بهره گيرند. داشتن «حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل» و «قدرت نظامي» زمينه رويآوري روسيه به اين راهبرد را تقويت نموده است. وجود روستبارهايي در سرزمينهاي همجوار با روسيه، بهانه چنين اقدامهايي ميشود؛ اقدامهايي كه امنيت و هستي اقوام و ساكنان اصلي آن سرزمينها را به مخاطره مياندازد.
ولاديمير پوتين، با خونسردي تمام اين راهبرد را به پيش ميبرد و با نگاهي واپسگرايانه، از چاشني تهديد اتمي نيز عليه مخالفان جهاني چنين سياستي استفاده ميكند. هنوز جهان، بهرهگيري از بمب اتم در جنگ جهاني دوم توسط امريكا را فراموش نكرده و انزجار نسبت به آن اقدام هولناك فروكش نكرده است. با اين وجود، پوتين حاكم مطلق و به ظاهر بلامنازع روسيه، ابزار تهديد اتمي را براي به سكوت واداشتن جامعه جهاني در برابر الگوي نوين اشغالگري خود استفاده ميكند. چنين رويهاي در رويارويي آشكار با اخلاق انساني و حقوق بينالملل به ويژه در زمينه احترام به حق حاكميت ملي، استقلال و تماميت ارضي كشورها است. بنابراين، ما به عنوان كشوري كه داعيه استقلال و آزادي داريم، بايد در روابط و مناسبات خود با چنين كشوري به الگوي رفتاري آن در عرصه بينالملل توجه نماييم. الگويي كه روسيه در برابر اوكراين به كار گرفته است، در صورت سكوت جامعه جهاني و همسايگان، ممكن است در برابر ديگر كشورها نيز پياده شود، آنهم به بهانههاي گوناگون، زيرا به باور پيشگامان كمونيست چنين حاكماني، «هدف، وسيله را توجيه ميكند». بنابراين بهتر است در مناسبات و موضعگيريهاي مان نسبت به روسيه، بازنگري و بازانديشي كنيم.