مقصران گسست نسلي
احمد زيدآبادي
در سفر اخيرم به اصفهان، بسياري از دوستان گلايه داشتند كه چرا نسل ما با نسل جديد، رابطه و تماس لازم را برقرار نكرده است تا فهم متقابلي بين دو طرف شكل گيرد و گسست نسلي و عواقب تكراري آن براي جامعه ايراني رخ ندهد. پاسخم اين بود كه نسل ما دقيقا از چه طريقي ميتوانسته با نسل جديد ارتباط برقرار كند كه از اين كار شانه خالي كرده است؟ ارتباط بين نسلي يا از طريق حضور در مراكز و نهادهاي آموزشي و سياسي است يا از طريق رسانههاي فراگير كه هر دو از دسترس نسل پيشين دور مانده است. در واقع سالهاست كه درِ مدارس و دانشگاهها به روي فعالانِ منتقد حوزههاي گوناگون بسته بوده است و حتي خبرِ حضور احتمالي آنها در يك مراسم دانشجويي نيز با تهديد به بازداشت و تشكيلِ پرونده قضايي روبرو شده است. رسانههاي فراگير تصويري نيز يا در سيطره نيروهاي آن سوي مرز است كه هرگونه مصاحبه فعالان داخلي با آنها عملا ممنوع است يا در اختيار صداوسيما كه چهرههاي سياسي منتقد به آن راه ندارند. تنها راهِ فعاليت فكري نسلِ پيشين، استفاده از فضاي مجازي و كارابزارهاي آن است كه در اين مورد هم چيزي كم گذاشته نميشود، اما اين تلاش راه ارتباطي با نسل جديد باز نميكند چرا كه بحثهاي جدي در فضاي مجازي، مخاطبِ انبوه به همراه ندارد و اين فضا عمدتا در اختيار سلبريتيهاي ورزشي و هنري است كه علايق روزانه خود را منعكس ميكنند. بنابراين جز از راه «تلهپاتي» با اين نسل از چه راه ديگري ميتوان با آنها رابطه برقرار كرد كه فعالان نسل پيشين از آن دريغ كردهاند؟ در حقيقت آن نوع سياستي كه راه حضور اهل فكر و انديشه در مدارس و دانشگاهها را مسدود كرد و اين افراد را از حضور در رسانههاي فراگير نيز محروم كرد، مقصر اصلي گسست نسلي است كه عوارض آن هويدا شده است.
ظاهرا برخي از اهل قدرت و سياست بر اين گمان بودند كه اگر رابطه و تماس با نسل جديد را به انحصار طيف متبوع خود درآورند، آنها را طبق علايق فكري و سلايق سياسي خود پرورش ميدهند. چنين اتفاقي اما نه فقط رخ نداده بلكه نسل جديد با انقطاع و گسست از نيروهاي داخلي به سمت و سويي حركت كرده كه از حوزه فهم ما نيز خارج شده است. حوادث اخير در كشور تا اندازه بسياري نتيجه گسست نسلي است. آيا اين حوادث تنبّه لازم براي تجديد نظر اساسي در سياستِ جلوگيري از تماس نسلها را به دنبال خواهد داشت يا اينكه با تداوم وضع فعلي شرايط به قدري تشديد خواهد شد كه نه ما كلا دركي از آنها داشته باشيم و نه آنها از ما.