كه اين كسب خير است و آن دفع شر
نيوشا طبيبي
ضرري كه قطعي اينترنت به مشاغل و كسب و كارها زده را همه ميدانيم و گفتن بيشتر البته موجب كسالت خواننده محترم ميشود، اما كسب و كارها به كنار، تحقيقات و پژوهشهاي دانشگاهي و غير از آن هم هيچ، خبر داريد كه چند هزار نفر ديگر از چند ماه پيش گرفتاريهاي جديتري پيدا كردهاند؟ در چند ماه گذشته، وزارت ارتباطات -يا هر مرجع تصميمگيرنده ديگر- براي جلوگيري از حملات سايبري -يا دليل ديگري كه نميدانم- سايتهاي بانكي و دولتي را روي كاربران خارج از ايران بسته است! پيامد اين كار سردرگمي هزاران ايرانياي بود كه در داخل ايران حساب بانكي دارند. كساني كه كسب و كاري دارند و بايد هزينهها و مخارج و دستمزدهاي كاركنانشان را پرداخت ميكردند، يا كساني كه والديني در كشور دارند و هزينههاي زندگي آنان را پرداخت ميكنند. تصور كنيد اين گروه آخر به چه دردسر و تنگي معيشت و مضيقهاي افتادهاند. معمولا بازنشستگان و سالخوردگاني كه ديگر توان كار كردن ندارند و پوشش بيمهاي و حمايتي نيز ندارند، از آسيبپذيرترين اقشار جامعه هستند. ضعفايي كه صدايي ندارند، با سيستمهاي جديد و تلفنهاي هوشمند و اپليكيشنها اصلا نسبتي ندارند، وقتي كمكهاي فرزندانشان هم مسدود و قطع شوند، به كلي از مدار زندگي بيرون ميافتند. شخصا عدهاي را ميشناسم كه والدينشان در ايران به چنين وضعيتي گرفتار آمدهاند.
مدتهاست كه در فضاي مجازي، شبكههاي خودجوش مردمي به وجود آمدهاند و مشغول دستگيري و رسيدگي به ناتوانان و گرفتاران و بيماران تنگدست هستند. اين شبكهها، عملكرد بسيار خوبي دارند، معمولا عدهاي كه در فضاي مجازي با يكديگر آشنا شده و به هم اطمينان پيدا كردهاند، دست در دست هم ميگذارند، با كمكهاي اندك هر كدام كه روي هم مبلغ مناسبي ميشود، هزينه مسكن تهيه ميكنند، خرج تحصيل ميدهند، لباس و پوشاك و سور و سات شب عيد تهيه ميكنند، سر زمستان، پالتو و كاپشن و چكمه خريداري ميكنند و مهمتر از همه هزينههاي درماني و بستري در بيمارستان و اعمال جراحي را پرداخت ميكنند. كودكان بيمار بسياري را ميشناسم كه با كمك ايرانيان داخل و خارج، از همين راه درمان شدهاند. خبر دارم كه اين گروهها، هزينه زندگي و معيشت خانوادههاي بيسرپرست و بدسرپرست را پرداخت ميكنند و مدرسه و كتابخانه در روستاهاي دورافتاده ميسازند. در ايامي كه هر دانشآموز براي تحصيل ميبايست يك تلفن هوشمند يا تبلت در دسترس ميداشت تا ميتوانست به سامانه «شاد» متصل شود و از درسها عقب نماند، همين شبكههاي غيررسمي با كمك هم، تعداد زيادي موبايل و تبلت و لپتاپ نو و كاركرده خريداري كردند و دراختيار بچههاي محروم گذاشتند.
قطعي اينترنت و شبكههاي اجتماعي و عدم دسترسي به سايتهاي بانكهاي ايراني از خارج كشور، سبب توقف جريان اين كمكها و همراهيها شده.
سنت ايراني، طي قرنها چنين بوده و هست كه مردم، جداي از حكومت، خود دستگير يكديگر بودهاند. گستردگي خاك و فقر و مضايق اقليمي و سياسي و اجتماعي، احساس مسووليتي در تكتك ما به وجود آورده كه به ديگر اعضاي خانواده بزرگ ايران رسيدگي كنيم. در بروز بلاياي طبيعي مانند سيل و زلزله ديدهايم كه پيش و بيش از آنكه نيروهاي دولتي و امدادي به داد مردم آسيبديده برسند، سراسر كشور، خود آگاه و خودجوش براي ياريرساني به هموطن عزيز خود دردمندانه و مسوولانه دست به كار ميشوند.
اين روزها با وجود تحريمها، تورم و گراني و گرفتاريهاي اقتصادي، همين احساس مسووليت تاريخي و ايراني ماست كه گره از كار بسياري از خانوادههاي تنگدست و گرفتار ميگشايد. خانم نويسنده محترم و معروفي را ميشناسم كه راحت زندگي در شهر و رفت و آمد در كافههاي روشنفكري و محافل فرهنگي پايتخت را وانهاده و در دورافتادهترين نقاط كشور براي بچهها، مدرسه و كتابخانه و زمين بازي ميسازد و با آنها زندگي ميكند. شخصي روحاني را ميشناسم كه با همين كمكهاي مردمي در روستاهاي ايلام و چهارمحال و بختياري، كتابخانههاي كوچك برپا ميكند، با كودكاني كه جز سختي و مرارت درشتي نديدهاند، داستانخواني و بازي و نقاشي ميكند و به حيات بچههاي ايران اميد و رنگ و نشاط هديه ميدهد. اين دو شخص محترم و از خود گذشته نمونههايي هستند از صدها و هزاران نفري كه در كشور با كمكهايي كه هموطنان از سراسر دنيا و داخل ايران ميفرستند، دست ديگران را ميگيرند و گره از كار ديگر اعضاي خانواده بزرگ ايران، ميگشايند.