پاسخ به چند پرسش
درباره آنچه اين روزها
در بازار ارز ميگذرد
شتاب افزايشي
نرخ دلار
قيمت دلار در هفتهاي كه گذشت دو محدوده ۳۳ و ۳۴ هزار تومان را پشت سر گذاشت و حتي روز گذشته در معاملات فردايي نيز دلار بالاي ۳۵ هزار توماني خريد و فروش ميشود. بر اين اساس نرخ دلار به بالاترين حد خود در تاريخ رسيده است. افزايش ۲۰درصدي ارزش دلار به نسبت ساير ارزها در سطح بينالمللي، نرخ تورم بيش از۵۰درصدي، اخبار پيدرپي مبني بر تحريمهاي جديد ايران از سوي كشورهاي اروپايي و امريكا، تهديدهاي برخي كشورهاي همسايه و از همه مهمتر اخبار نامساعد سياسي داخلي و خارجي از اعتراضات تا توقف مذاكرات هستهاي برجام در شرايطي دست به دست هم داد كه به يكباره فنر فشرده دلار رها شد و انتظار براي رشد بيشتر نرخ آنهم وجود دارد. در اين راستا قدرتالله اماموردي، اقتصاددان و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي به چند سوال «اعتماد» پاسخ داد كه در ادامه آن را ميخوانيد.
آنگونه كه پيش از اين اعلام شده بود قرار بر اين بود تا بازار فردايي ارز كه به گفته مقامات بانك مركزي موجب سفتهبازي در بازار شده بود، جمع شود اين درحالي است كه نه تنها اين بازار جمع نشده بلكه شاهد پيشبيني نرخ ارز در اين بازار نيز هستيم به گونهاي كه نرخهاي اين بازار به نوعي اصليترين معيار «كشف قيمت» دلار در بازار آزاد است. اين بازار چگونه به رشد قيمتها كمك ميكند؟
تحولات در بازار ارز با دو عامل اساسي و كليدي در ارتباط است كه مهمترين آنها عدم به نتيجه رسيدن موضوع مربوط به برجام و افزايش تحريمها و تهديدهايي است كه به لحاظ بينالمللي وجود دارد كه منجر به عدم توانايي در دريافت مطالبات ارزي خارجي ميشود. موضوع بعدي مشكل در فروش نفت است كه باعث كاهش عرضه ارز در كشور شده است. اين درحالي است كه همواره تقاضا در اين بازار وجود داشته و اين فزوني تقاضا در مقابل عرضه كم موجب به وجود آمدن اين شرايط شده است كه بهرغم كنترلهاي شديد در اين بازار شاهد اين اتفاقات در بازار ارز هستيم.
نكته بعدي كه مهم هم هست و همواره در بخش سوداگري و حفظ ارزش دلار مطرح بوده به نااطميناني از بازارها و آينده اقتصادي بازميگردد كه منجر به انتظارات منفي در جامعه شده است
به گونهاي كه اين انتظارات منفي باعث ناتواني در برنامهريزي در بازارهاي مختلف شده است و چارهاي جز خريد دلار و تبديل دارايي به دلار باقي نگذاشته است تا بتوان در مقابل تورم موجود ارزش منابع مالي و داراييها را حفظ كرد. اگر هم ميبينيم كه بازاري با عنوان بازار فردايي در جامعه شكل گرفته است اين مساله نيز ناشي از بحث عدم اطمينان در اقتصاد ايران است كه در موضوع افزايش قيمت ارز تاثيرگذار بوده كه امروز ميبينيم پيشبيني نرخ 35 هزار تومان را هم داشته است، البته بنده باتوجه به كار تحقيقاتي كه اخيرا در اين زمينه داشتهام معتقدم در صورتي كه اين رويه به همين منوال پيش رود تا اواخر سال 1401 يا اوايل سال 1402 قيمت ارز تا سقف
40 هزار تومان را هم پشت سر بگذارد.
با وجود خلق نقدينگي بيش از 5 هزار ميليارد تومان در روز آيا ميتوان انتظار داشت قيمت ارز براي مقطعي ثابت بماند؟
خير، زيرا مشكل اساسي در اقتصاد كشور كه امالفساد در اقتصاد هم محسوب ميشود موضوع مربوط به افزايش بيرويه نقدينگي است. اخيرا نيز ميزان آن از مرز 5600 هزار ميليارد تومان گذشته است و اين ميزان از افزايش نقدينگي بايد در جايي تخليه شود كه متاسفانه در نيمه دوم سال هم اين ميزان باز بيشتر خواهد شد و با اتفاقات بدتري هم مواجه هستيم، چراكه كسري بودجه دولت هم بايد تامين و مشكلات دولت نيز بايد به نوعي مرتفع شود كه همه اينها باعث ميشود ناترازيها بيشتر شود و نه تنها شاهد افزايش تورم در نيمه سال خواهيم بود بلكه در سال بعد نيز تورم بيشتري را تجربه خواهيم كرد.
چرا گفتاردرمانيها درباره نرخ دلار كه هرازگاهي ازسوي بانك مركزي و ساير ارگانها مطرح ميشود، مانند آزادسازي پولهاي بلوكه شده كرهجنوبي و... اثري در اين بازار ندارد؟
اين قضيه شبيه داستان چوپان دروغگو شده است و تا يك اندازهاي بر بازار تاثير دارد و بيش از دهها بار در اين مورد خبررساني شده است. آزادسازي اين منابع بلوكه شده امروز به جوك تبديل شده است كه به محض افزايش نرخ ارز خبر آزادسازي 7 هزار ميليارد تومان را اعلام ميكنند و همه اين مسائل مشكلاتي است كه در اقتصاد ايران وجود دارد و مردم نيز اين موضوعات را باور نميكنند و ديگر اثري بر پايين آمدن نرخ ارز ندارد.
آيا بازار ارز در شرايط فعلي نياز به يكسري از وقايع مهم نظير امضاي برجام دارد تا مجددا كاهشي شود؟
در بحث سرنوشت ارز به FATF و ارتباط با كشورهاي ديگر به يك ديپلماسي قوي نياز داريم تا بتوانيم با دنياي خارج در تعامل باشيم كه آغاز اين تعامل با امضاي برجام و نهايي شدن موضوع FATF مشخص ميشود. تا زماني كه اين موارد حل نشود راه به جايي نخواهيم برد و اگر قرار بود بدون اين موضوعات اقتصاد رشد كند طبيعتا در اين چند سال ميتوانستند مشكلات را حل كنند.
آيا مكانيسم بانك مركزي براي عرضه ارز به صورت سهميهاي، باعث اين سفتهبازيها و افزايش قيمتها در بازار ارز شده است؟
زماني كه به هر شكلي در بازار ارز دخالتهاي دولتي صورت گيرد و دولت بخواهد به نوعي بازار را مديريت كند، اين پيام را به بازار ميدهد كه اين ميزان ارز را تامين ميكند اما واقعيت اين است كه منابع ارزي هم بينهايت نيستند و با تكاني در بازار ارز شاهد هجوم مردم و صفهاي خريد هستيم و تاكنون چندينبار هم اين اتفاق افتاده است و اعتمادي كه به دولت درخصوص بازارهاي پولي و مديريت در بازار است از بين رفته و بزرگترين مشكل دولت اين است كه ديگر مردم اطميناني به دولت ندارند و در صورتي هم كه درست بگويد ديگر كسي باور ندارد.
آيا فشرده شدن نرخ ارز نادرست است و بايد اين نرخ رها شود؟
رها شدن نرخ ارز با كنترل آن متفاوت است به هر حال بايد پذيرفت كه درنهايت بايد به سمت مكانيسم بازار حركت كرد اما لازمه اين امر اين است كه در بازارهاي ديگر نيز تعادل باشد، چراكه اين عدم تعادلها در بازارهاي مختلف است كه در بازار ارز نيز مشكل ايجاد ميكند و اگر بخواهيم به يك تعادل كلي دست يابيم و اگر بخواهيم به سمت بازار آزاد حركت كنيم بايد مشكلات مربوط به بازار پول را در ابتدا حل كنيم، اما درنهايت چارهاي جز رقابتي كردن بازار و حركت به سمت بازار آزاد نداريم و تا زماني كه اين دخالتها و چند نرخيها وجود داشته باشد بازار هم به همين شكل خواهد بود.