• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5356 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۳۰ آبان

اميني و يادداشت‌هايش (2)

مرتضي ميرحسيني

علي اميني در ماه‌هاي پاياني حكومت پهلوي، دلخوري‌ها و اختلافات قديمي‌اش با شاه را -كه در مقطعي بي‌شباهت به دشمني نبود- كنار گذشته بود و مي‌كوشيد به سهم خود نقشي در ختم بحران داشته باشد. مي‌دانست شاه با خطاهايش، با انحراف از قانون اساسي و با خودكامگي كشور را به اينجا رسانده و جامعه را خشمگين كرده است، اما از انقلاب مي‌ترسيد. شايد فكر مي‌كرد سرنوشت كشور به سرنوشت محمدرضاشاه گره خورده است و رفتن او فقط مشكلات را بدتر و پيچيده‌تر مي‌كند.
او از آن دسته سياستمداراني بود كه تا آخرين روزها و حتي آخرين لحظات، به امكان مصالحه باور دارند و معتقدند همه مشكلات سياسي و حتي خصومت‌هاي كهنه و عميق با گفت‌وگو و مذاكره حل‌شدني‌اند. البته درباره او مي‌شود گفت كه اين باور، مدام، در گذر از حوادث آن روزها ضعيف و ضعيف‌تر مي‌شد. نوزدهم آبان 1357 در دفتر يادداشت‌هاي روزانه‌اش نوشت: «از روزنامه‌هاي خارجي خبري نيست. گويا در اثر اعتصابات مختلف و متعدد روزنامه‌ها نرسيده‌اند؛ و اين از شروع حكومت دولت نظامي است كه سانسور شدت پيدا كرده است و به اين شكل فقط اطلاعات داخلي و خارجي از مجراي راديوي خودمان يا بي‌بي‌سي لندن است. عده زيادي را من‌جمله هويدا دستگير كرده‌اند و اگر محاكمه يك عده از آنها شروع شود، شايد مسكني باشد.» كه البته نبود و اگر هم بود بحران حكومت پهلوي با مسكن چاره نمي‌شد. هويدا ميان بخش بزرگي از مردم منفور بود، اما دستگيري و محاكمه او و چند نفر ديگر مثل او براي نجات حكومت كفايت نمي‌كرد. برخي از مردانِ شاه و شايد حتي خود او اين واقعيت را -كه كار ديگر تمام شده است- مي‌ديدند، اما اميني هنوز در آن مقطع (اواخر آبان و اوايل آذر 1357) براي پذيرش آن مقاومت مي‌كرد و باور داشت مي‌شود راهي براي نجات سلطنت (يا درواقع مهار انقلاب) پيدا كرد. بيستم آبان نوشت: «صبح خبري شنيده بودم كه ناراحتم كرد و آن بود كه شاه قصد دارد برود. هيچ چيزي فعلا نيست كه جايگزين آن شود. قطعا هرج ‌و مرجي پيش خواهد آمد.» البته اين باور او، يعني امكان مصالحه ميان شاه و انقلاب، روز به روز ضعيف‌تر مي‌شد. مي‌دانست حكومت با بحران پيچيده‌اي مواجه است و زد و خوردهايي كه در پايتخت و شهرهاي ديگر روي مي‌دهد حاكي از «نگراني و نارضايتي زياد» است. بيست‌ و پنجم آبان نوشت: «عده‌اي مثل هميشه آمدند و مذاكرات در اطراف مسائل كشوري دور مي‌زند. من هم نمي‌دانم چه بگويم و تلاش در راه پيدا كردن راه‌حلي است كه بتوان از اين بن‌بست فعلي بيرون آمد.
ناهار آقايان فضل‌الله گركاني و اسلام كاظميه پيش من بودند. گركاني مقدمه‌اي براي رساله مجديه تهيه كرده است كه مفصل است. ان‌شاءالله با چاپ اين كتاب يادگاري از جد امجدم باقي بماند. استراحتي كردم و ساعت 4 بعد از ظهر منزل دكتر رضا اميني رفتم. ملاقاتي با سفير امريكا، ساليوان داشتم كه بسيار مفيد و نسبت به رويه حضرات روشن شدم... وضع خوب نيست؛ تظاهرات در شهرها زياد است و فعلا دولت نظامي وزراي كشوري تعيين كرده و مي‌خواهد روز شنبه به مجلس معرفي كند. نمي‌دانم آيا موفق به برقراري نظم و آرامش خواهد شد يا خير. به‌ هر حال بايد طوري اقدام شود كه در افكار و اذهان آرامش و اطمينان به وجود‌ آيد، ولي متاسفانه اعمال و افعال دستگاه كمك به اين كار نمي‌كند. مع‌ذلك بايد كوشش كرد، چون در غير اين صورت فاجعه‌اي براي كشور به وجود خواهد آمد كه جبران‌ناپذير است.» (ادامه دارد) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون