داستان كمربند ايمني
مرتضي ميرحسيني
انگليسيها در چنين روزي از سال 1983 قانون الزام به بستن كمربند ايمني هنگام رانندگي را اجرايي كردند، اما آنها نخستين كشوري نبودند كه رانندگي را به اين كار مشروط ميكردند. پيش از انگليس، مشابه اين قانون در استراليا و كانادا اجرايي شده بود و حتي همان زمان در خود قاره اروپا، در كشورهايي مثل چكسلواكي و فرانسه و آلمان غربي و مجارستان، رانندگي در جادههاي بيرون شهرها بدون بستن كمربند ايمني ممنوع بود. اينكه كمربند ايمني خودرو چيست، نيازي به توضيح ندارد، اما دربارهاش مينويسند كه ابداعي از مهندسي انگليسي به نام جرج كيلي در اواسط قرن نوزدهم بود و نخستينبار در بادپري (گلايدر) كه خود او ساخته بود، استفاده شد. اواخر دهه 1940 ميلادي، شركت خودروسازي نش، كمربند ايمني را به عنوان يكي از گزينههاي پيش روي مشتري به 40 هزار خودروي توليدي سال 1949 خود اضافه كرد، اما اين گزينه اضافي براي بيشتر خريداران خودروهاي اين شركت جذابيتي نداشت. آنان از فروشنده ميخواستند كه اين كمربند را -كه به نظرشان چيزي اضافي و حتي آزاردهنده بود- از خودرو جدا كند. طبق آمار خود شركت نش، از آن 40 هزار خودروي توليدي با اين گزينه اضافي، فقط هزار خودرو با كمربند ايمني فروخته شد. چند سال بعد شركت فورد نيز تصميم به افزودن كمربند ايمني به توليداتش گرفت، اما به روايتي 98درصد خريداران تمايلي به پرداخت هزينه بيشتر براي اين «گزينه اضافي» نداشتند. در آن سالها، گاهي اينجا و آنجا، در رسانهها از ايمنتر شدن رانندگي با بستن كمربند ايمني صحبت ميكردند و قوانيني هم درباره استحكام و امنيت خودرو براي محافظت هر چه بيشتر از راننده و ديگر سرنشينان تصويب ميشد، اما به مرور معلوم شد كه مردم به ميل خودشان و فقط با تبليغ مزاياي كمربند ايمني، اين «گزينه اضافي» را نميپذيرند. حتي وقتي قانون الزام به نصب كمربند ايمني براي شركتهاي خودروسازي و بعد ممنوعيت رانندگي بدون بستن آن براي مردم اجرايي شد، بسياري به آن تن نميدادند و با هيچ توضيح و استدلال و تشويق و تنبيهي آن را نميبستند. حتي در مقطعي از دهه 1980 ميلادي در ايالاتمتحده امريكا، گروهي از مردم به عمد و آشكارا اين قانون را زير پا ميگذاشتند و در دادگاه، با افتخار از قانونشكني خودشان دفاع ميكردند. آنان بعد از خريد خودرو، كمربند ايمني آن را ميبريدند و معتقد بودند تحميل چنين قانوني، مداخله دولت در زندگي شخصيشان است. البته به مرور از تعداد چنين معترضاني كم شد و قانوني كه عقل سليم و مطالعات علمي از آن دفاع ميكرد، تقريبا براي همه جا افتاد. در كشور ما نيز خيليها تا مدتي در پذيرش اين قانون -كه اگر اشتباه نكنم سال 1376 تصويب شد- مقاومت ميكردند. حتي هنوز هم، اگر تجربه سفر با اتوبوس را داشته باشيد، ميبينيد كه بيشتر مسافران كمربند ايمني خودشان را نميبندند و خواهش و تذكر راننده و شاگرد راننده را -كه بيشتر نگران جريمهشدن هستند- چندان جدي نميگيرند. اما پژوهشهايي كه درباره اهميت كمربند ايمني براي سرنشينان خودرو وجود دارد معمولا به دو دسته تقسيم ميشوند؛ يك دسته پژوهشهايي هستند كه فقط كمربند ايمني و تاثير همين يك عامل را در نجات جان سرنشينان درنظر ميگيرند و دسته ديگر مطالعاتياند كه ضرورت بستن كمربند ايمني را در كنار موارد احتياطي ديگر مثل مجهز بودن خودرو به كيسه هوا ميسنجند. نتايج پژوهشهاي دسته نخست نشان ميدهد استفاده از كمربند ايمني حدود 20درصد احتمال مرگ سرنشينان را در تصادفات شديد كاهش ميدهد و در تصادفهاي عادي نيز تا 50درصد از شدت مصدوميت كم ميكند. از خروجي مطالعات دسته دوم نيز چنين برميآيد كه رعايت همه موارد ايمني در خودرو، احتمال مرگ در بدترين تصادفها را به كمتر از نصف ميرساند.