از گند زدن در محل كار نترسيد
آلن دوباتن در «مدرسه زندگي» براي موفقيت در محل كار و گذشت از شكستهاي كاري پيشنهادهاي جالبي دارد
ترجمه: روناك حسيني
يكي از بزرگترين مشكلات اساسي ما در زندگي حرفهاي اين است كه نه تجربه درستي از خوب شكست خوردن داريم و نه براي اين هنر كاربردي در زندگي، آموزش ديدهايم. تلاشهاي ما در كارمان همواره معطوف به اين است كه كاملا بينقص و كاربلد به نظر برسيم؛ وجدان معذبمان همواره ما را به سمت اجتناب از شكست سوق ميدهد و همين است كه انرژي و بينش لازم براي يافتن پاسخ موثر به زمينخوردنهاي اجتنابناپذير را از ما ميگيرد. ما اين حقيقت اساسي را فراموش ميكنيم كه اصلا مساله اين نيست كه شكست ميخوريم يا نه، بلكه اين است كه آيا درست شكست ميخوريم يا خير.
شكستهاي بد ما معمولا يك الگوي آشنا را پي ميگيرند: ما انكار ميكنيم كه اصلا اشتباهي رخ داده يا حتي ممكن بوده اتفاق بيفتد. تازه وقتي زير بار اشتباه ميرويم، خيلي چيزها را انكار ميكنيم، كسي را كه اشتباهمان را پيدا كرده سرزنش ميكنيم و به او برچسب غيرمنطقي، بدجنس يا سرزنشگر ميزنيم. يا اينكه نه، چنان نمايش پر سوز و گدازي از عذرخواهي به راه مياندازيم و جوري براي زندگيمان التماس ميكنيم كه همكارمان آرزو ميكند كه كاش از اول حرفي به ما نزده بود.
در عوض، پاسخي خردمندانهتر به مقوله گندزدن در كار ميتواند شامل برخي گزينههاي زير باشد.
يك عذرخواهي شفاف و بدون شرمندگي
حداقل نيمي از مردم در دام يك الگوي رفتاري تدافعي - كمالگرايانه گير افتادهاند. يعني هم اعتراف به اشتباه برايشان دردناك و رنجآور است و هم وقتي به اشتباهشان اشاره شود، گمان ميكنند كه به تماميت وجودشان حمله شده، در حالي كه انتقاد تنها متوجه يكي از رفتارهاشان بوده است. رييس به آنها ميگويد كه اگر بتوانند كمي حاشيه متني را كه نوشتهاند بيشتر كنند، كار بهتر از آب درميآيد، اما تنها چيزي كه آنها ميشنوند، اين است: «تو لياقت زنده بودن را نداري.» يكي بهشان ميگويد خوب است كه كمي آمار فروش را بالاتر ببرد، آنها اينطور فرض ميكنند كه طرف ازشان ميخواهد كه بميرند. بنابراين لازمه يك عذرخواهي خوب، داشتن احساس درست نسبت به خود است. شما ميتوانيد اشتباه كنيد و شكست بخوريد و همچنان حق زيستن روي اين سياره برايتان محفوظ بماند.
ارايه يك توضيح فني براي گندزدن
تقريبا هميشه در برخي سطوح كار، يك دليل فني براي خطا وجود دارد. دانستن اين موضوع براي همه مفيد است، چرا كه در نهايت ميتوان تغييراتي در جهت اصلاح ايجاد كرد. اينجا چيزي درباره اشتباهات وجود دارد كه به مذاق مديران خوش ميآيد: اينكه در آينده همهچيز به سمت بهتر شدن حركت خواهد كرد. همزدن اشتباهات ناخوشايند است، مگر اينكه بتواند به بهتر شدن كارها در آينده كمك كند. وظيفه ما كشف سرنخهايي است كه در اين زمينه كارآمد باشد.
ارايه يك توضيح احساسي براي گندزدن
ما اغلب با اين ايده اشتباه و ملامتگرانه وارد محيط كار ميشويم كه يك كارمند خوب، يعني يك ماشين بياحساس و در نتيجه هر گونه اعتراف به مشكلات عاطفي و احساسي مساوي است با اعلام اينكه آماده اخراج هستيم. اما اين ترس ما ناشي از يك سوءتفاهم است. كارمند خوب و كارآمد كسي نيست كه هرگز دچار بحران عاطفي نميشود، بلكه كسي است كه ديدگاهي واقعبينانه نسبت به شكنندگي احساسات خود و درك پسزمينه آنها دارد و اين ناشي از نقاط قوت واقعي او است.
مطرح كردن درسهايي كه گرفتهايد
شركتها ترجيح ميدهند به جاي آنكه كارمندان خود را با ديگراني جايگزين كنند، همانهايي را كه دارند توانمندتر كنند. بنابراين آنچه دوست دارند با آن مواجه شوند، روايت اميدواركنندهاي در اين رابطه است كه چرا بايد به توانايي و كارآمدي كساني كه هماكنون در شركت مشغول به كارند، باور داشته باشند. در واقع كارفرمايان دوست دارند كارمندانشان نشان دهند كه از اشتباهات خود دقيقا چه چيزهايي آموختهاند.
توانايي پشت سر گذاشتن و پيش رفتن
هميشه امكان عذرخواهي بيش از اندازه وجود دارد. اگر تقاضاي بخشش كنيم، اعتراف كنيم كه احمقترين آدم جهان هستيم و قسم بخوريم كه ديگر هرگز كوچكترين اشتباهي مرتكب نخواهيم شد، نشان دادهايم كه درك روشني از واقعيت موجود نداريم. اشكهاي ندامت ما سودهاي از دست رفته را برنميگرداند و وعدههايمان واقعي به نظر نخواهد رسيد. مفيدترين كاري كه ميتوانيم براي نشان دادن بلوغ و شايستگيمان انجام دهيم، اين است كه پشت ميزمان برگرديم، با اعتماد به نفس و اميدوار باقي بمانيم و به كارمان ادامه دهيم.