چرا جنگ در اوكراين پايان نميپذيرد؟
فريدون مجلسي
طبق عادت از زمان نوجواني و خانه پدري روزنامهاي هر روز يك اطلاعات برايمان ميآورد. در اين روزنامه از قديم ستوني بود و هست كه در آن چكيدهاي از اخبار 40 سال پيش درج ميشود. در نوجواني كه 40 سال پيش برايم با عهد باستان يكسان مينمود، با كنجكاوي ميخواندم تا ببينم زندگي و اخبار دوران پيشينيانمان چگونه بوده است! اكنون خودمان پيشينيان هستيم و شاهد متحرك اخبار پيش از آنيم، 40 سال پيش كه همين ديروز بود! معمولا هر روز اخباري از جنگ جبهههاي جنگ و رجزخوانيهاي آن روزگاران كه سراسر خبر از پيروزيها بود و انهدام تانكها و ساقط كردن هواپيماها و عمليات پيروزمندانه 4 و 5 و عقب راندن دشمن و اميد پيروزي سريع. اكنون حدود نيمه بهمن 1401 است و اخبار اميدواركننده 40 سال پيش به نيمه بهمن 1361 بازميگردد. در آن روزها بيش از يك سال و نيم از آزادسازي خرمشهر ميگذشت. خرمشهر نماد پايداري و الهامبخش دفاع ملي بود كه دنيا هم تاييد ميكرد. حسنش اين بود كه ملت اهانت شده و غمگين و آسيبديده را شادمانه به خيابانها كشاند و اميدي در دلها زنده شد. اميد به اينكه جنگ يعني مرگ و اندوه ويراني پايان مييابد و صلح يعني زندگي و شادي و آباداني آغاز ميشود. عيبش اين بود كه در كاروان سالاران سرنوشت مردم غروري پديد آورد كه اگر خرمشهر را به همين آساني پس گرفتيم پس چرا بصره و كربلا را كه شيعه هم هستند، نگيريم. غافل از اينكه اولا خرمشهر را به همين آساني پس نگرفتيم، با عبور از درياي خون و ويراني گرفتيم؛ ثانيا «پس گرفتن» غير از «گرفتن» است. وقتي امروز اخبار 40 سال پيش را ميخوانم نخست از آن رجزخوانيهاي بيپشتوانه اميدي كاذب در دلم نقش ميبندد و سپس به ياد ميآورم كه تازه نيمه بهمن 1361 بود! ما كه كل نمايش را يكبار ديدهايم، ميدانيم كه تا 27 تير 1367 بسيار مانده بود! هنوز تا پنج سال و نيم آينده بايد اخبار از دست رفته را بخوانيم تا به پايان جنگ برسيم.
اكنون طولاني شدن جنگ و برادركشي اسلاوهايي كه با هم كشوري مقتدر تشكيل دادند و با هم قرنها از آن دفاع كردند و در كنار هم كشتند و كشته دادند و با هم تجاوز و دفاع كردند و با هم از 70 سال اسارتي ايدئولوژيك رها شدند و در آن فروپاشي شگفتانگيز هر يك راهي جداگانه يافتند و اكنون بر سر ميراث دوران پيوند به برادركشي ويرانگرانهاي مشغول هستند. سازمان مللي كه در موارد مشابه خودي نشان ميدهد با همه ادعاهاي مدنيت و حقوق بشري با ابراز تاسفهاي صد من يك غاز تماشاچي اين مصيبت است. روسيه كه گويي خشونت و تجاوز، چنانكه بارها چشيدهايم، با خونش عجين شده، به اتكاي قدرت هستهاي و به اصطلاح بازدارنده خود براي اثبات حقانيت، تازه اگر حقي در ميان بوده باشد، دست به تجاوز گسترده زده، گويي فرصتي دراختيار رقباي غربي خود گذاشته است تا با ياري رساندن به اوكراين و گرفتار كردن روسيه در جنگي فرساينده و فقرآور از رقابت اين ثروتمندترين قدرت بالقوه خود بكاهد! روسيه اگر روي نيمه روسي اوكراين حساب ميكرد، راهش اين بود كه با شريك كردن آن كشور هم ريشه و هم آيين و هم تاريخ در مزاياي برادري، به جاي تجاوز براي رفع عطش توسعهطلبي، به همكاري بازرگاني و فرهنگي و برداشتن موانع مرزي و گمركي و بهرهمندي از نيروي انساني و بازار سنتي خود، عملا به آن يگانگي تاريخي در قالب يك ملت و دو دولت دست مييافت! شايد چنان آرماني خوشايند قدرتهاي رقيب نبوده است كه اينچنين ساكت نشسته و آتش بيار معركه شدهاند! آتشي كه تركشهاي آن ما را نيز بينصيب نخواهد گذاشت.
اكنون زمستان است. مردم اوكراين سردسير نه فقط از مرگ عزيزانشان بلكه از زندگي خودشان رنج ميبرند. اي همسايگان اروپايي به ديدار پوتين برويد كه مردم دو كشور در زير فشار پوتينهايش رنج ميبرند، به ديدار زلنسكي جوان برويد كه با هيجانات غيرتمدارانه خودش آن ملت را به سوي ويراني و خونريزي بيشتر ميبرد. شما مسوول هستيد. منتظر ويراني كامل هستيد تا خاكسترها با يكديگر صلح كنند. آتشبسي محترمانه را به آنها تحميل كنيد. اگر مناطقي طور ديگر ميخواهند بگذاريد راه خود را بروند. چطور در يوگسلاوي و حتي در صربستان آن راه را پيموديد؟ در اينجا هم بپيماييد. هميشه نبايد منتظر مرگ پوتينها و زلنسكيها بود. آنها هم خستهاند و دنبال بهانهاي هستند تا پاسخي به غيرتمداريهاي پرهزينه خودشان بدهند.