وسيله عليه هدف!
بهروز قمريتبريزي
جناحهاي مختلف گوي سبقت را در باب حجاب و تضمين عفاف عمومي از يكديگر ربودهاند
اين روزها شاهد آن هستيم كه جناحهاي مختلف در حاكميت گوي سبقت را در باب استقرار حجاب و تضمين عفاف عمومي از يكديگر ربودهاند. هر كسي راهكاري براي اين امر پيشنهاد ميكند و مصرانه مدعي است كه راه آنان بهترين متضمن تداوم حجاب و حفظ شوونات ديني، فرهنگي، ملي و سنتي است. يكي ميگويد از گشت ارشاد بايد اعاده حيثيت شود و آنان به خيابانها باز گردانده شوند، ديگري ميگويد كه زنان بيحجاب را ممنوعالخروج کرده يا حسابهاي بانكي آنان را مسدود كنيم يا باید از كار محرومشان كنيم، بايد جريمه نقدي و حبس را طوري اعمال كنيم كه به برخورد فيزيكي و خشن منجر نشود تا به دشمن فرصت آتشافروزي دهد و قس عليهذا. گاه در اين جدالهاي سياسي و اجتماعي حاكمان ما فراموش ميكنند كه هدف چيست و وسيله كدام است. از چه طريق ميخواهيد به كدام هدف دست يابيد؟ اگر هدف صرفا تداوم حكمراني است، من معتقدم كه اِعمال و اصرار بر راهكارهاي جاري جز آسيبپذيري حاكميت و جدايي بيشتر آن از ملت نتيجه ديگري نخواهد داشت. حاكميت نبايد هر مساله اجتماعي را به اعتراضي سياسي مبدل كند. اين تنها در مورد حجاب صدق نميكند. مسائل صنفي و اشتغالي، معضلات كار و كارگر، مشكلات معلمان و اساتيد دانشگاهها و دهها معضل ديگر اجتماعي كه بايد در جامعه مدني رتق و فتق شوند را به مواجهه دولت و ملت تبديل نكنيد. اين آب به آسياب دشمن ريختن است. اگر هدف تعالي جامعه، ارتقاي فرهنگي و ارشاد است، پس از چهل و اندي سال، كمتر كسي را ميتوان يافت كه بتواند با صراحت و اطمينان خاطر بگويد كه سياستهاي جاري در خدمت به ارشاد جامعه عمل كردهاند. حاكميت از اين در هراس است كه جوانان، زنان و قشرهاي مختلف مردم تحت تاثير ماشينهاي تبليغاتي غرب به فساد اخلاقي مبتلا شوند و به دينگريزي روي آورند. حاكمان تصور ميكنند كه بايد دژ مستحكمي بسازند تا ملت را از اين آسيب در امان دارند. اين تفاوت ارشاد تحميلي و ارشاد اقناعي است.
اين روزها از عدم اعتماد مردم به دولت سخن زياد گفته ميشود. ليكن به تصور من، معضل اصلي عدم اعتماد دولت به ملت است. دولتمرداني كه تصور ميكنند كه اگر ملت را به حال خويش رها كنند، آنان تنها به فسق و فجور روي خواهند آورد و از هر خصيصه عالي و اخلاقي بشري روي بر خواهند گرداند. سوال اينجاست كه اگر اين فلسفه ارشادي درست بود، چگونه ميتوان وقوع انقلاب اسلامي را توضيح داد؟ چگونه ملتي كه در معرض هجوم فرهنگي، سياسي، اجتماعي، گفتماني و اقتصادي غرب بود عليه تمام پايههاي آن نظام برخاست؟ چگونه است كه در مصر، تركيه، اندونزي، مالزي و بسياري ديگر از كشورهاي اسلامي، زنان بيشتر و بيشتري، حتي در اروپا به حجاب روي ميآورند بدون امر حاكمان و چه بسا عليه ميل آنان، ولي در ايران اسلامي حجاب تبديل شده است به يك شكاف اجتماعي؟
چه در وجه اخلاقي و چه در جهت سياست و حكمراني، اِعمال سياستهاي جاري وسيلهاي است عليه هدف. اين سياست به دينگريزي، ناامني اجتماعي، تزلزل سياسي و بحرانهاي پي در پي منجر خواهد شد. چه كساني از اين بهره خواهند برد؟ اين مقوله در حال چرخش در جهت تاريكتري هم هست. برخي برآنند تا بقال و قصاب و معلم و همكار و رفتگر محل و فرد متعهد را به ماموران اجراي احكام ارشادي تبديل كنند. ملت را در برابر ملت صفآرايي نكنيد. عواقب دهشتناك آن را ديدهايم. از ماست بر سر ريختن تا اسيد بر صورت پاشيدن راه درازي نيست، اگر حاكمان هوشيار و آگاه عمل نكنند.