پيروز به يكسالگي نرسيد
فاطمه باباخاني
پيروز اگر زنده بود، امروز يكساله ميشد. اگر همهچيز خوب پيش ميرفت، شبكههاي اجتماعي پر از تصويرهايي از او در حالتهاي مختلف ميشد. با اين حال پيروز به يكسالگي نرسيد و زنده از بيمارستان بيرون نيامد. در اين باره كه چه شد پيروز و برادرانش از دست رفتند و آنهمه شوق و اميد، ذره ذره رنگ باخت حرفهاي زيادي زده شده است. مجلس درباره چرايي سرنوشت اين سه يوز و مادرشان ايران ورود پيدا كرد و كارشناسان و دامپزشكان ساعتهاي طولاني در شبكههاي اجتماعي دربارهاش مجادله داشتند. گاهي در كلابهاوس، گاه در يك وبينار و... در اين دوره زماني دلخوريها و سوءتفاهمهاي جديدي به قديميها افزوده شد و در نهايت هم برخي تصميم گرفتند هيچ اظهارنظري درباره يوزها نداشته باشند و اين مقوله را به ديگران بسپارند. البته صحبت درباره پيروز تنها به مخاطبان ساده شبكههاي اجتماعي، كارشناسان حياتوحش و دامپزشكان محدود نبود، كساني هم بودند كه از ديد جامعه شناختي به آن پرداختند، اينكه چرا يك توله يوز به نمادي از اميدواري بدل شده است و آيا مرگ پيروز شكستي بر تن جامعهاي كه شكستهاي مختلف را سالهاي سال تجربه كرده، نبود؟ برخي هم اين انتقاد را مطرح ميكردند كه حياتوحش ايران زير سايه يوز و پيروز مانده و توجه به ساير گونهها اندك است، به ويژه كه در همان دوره هم توله خرس سياهي توسط قاچاقچيان كشف شد و اندك توجهي را از سمت جامعه دريافت نكرد. در مقابل گروهي به اين نكته اشاره ميكردند كه تبديل شدن پيروز به سلبريتي توانست باعث آشنايي بيشتر مردم با يوز شود و در كنار آن حاميان مالي را براي كمك به حفاظت پارك ملي توران به عنوان زيستگاه زادآور يوز و محل تولد پيروز جلب كند.
پيروز در سالگرد يكسالگي خود زنده نيست، با اين حال بحثها درباره او همچنان ادامه دارد، بيآنكه نتيجه مشخصي داشته باشد. هنوز گزارشي درباره اينكه چه اتفاقاتي درباره زايمان و پس از آن افتاد از سوي سازمان حفاظت محیط زيست منتشر نشده است، اين سازمان در اين باره كه براي عدم تكرار اشتباهات رخ داده چه برنامهاي دارد هم گزارش مدوني ارايه نكرده است. در اين باره كه مديريت تكثير در اسارت به عهده كيست و از كسي به چه اندازه ميتوان انتظار پاسخگويي داشت، اطلاعي نداريم. در بخش كارشناسي نيز مجادلهها به جاي خود باقي هستند و گاه چنان بالا ميگيرند كه از انتقاد ميگذرند و رويه هجو و تخريب به خود ميگيرند، بيآنكه به موضوع حفاظت از يوز در ايران كمكي كنند، چنين متنهايي كه از سوي كارشناسان منتشر ميشود به جاي شفاف شدن وضعيت و همافزايي و كار مشترك، تنها به تيره شدن روابط ميانجامند و فضاي دوقطبي را تقويت ميكنند. علاقهمندان محيط زيست هم سردرگم ميان اين ديدگاهها و نظرها گاه به يك سو ميچرخند و گاه به سوي ديگر!
پيروز به جزيي از تاريخ ايران بدل شده است. توله يوزپلنگي كه اولين قدمها تا آخرين تصاوير چشمهاي مغمومش نگاه ايرانيان را در هر جاي دنيا به خود مشغول كرد. حال بايد ديد با عملكرد سازمان حفاظت محيط زيست و كارشناسان حياتوحش و دامپزشكان آيا در آينده شاهد تجربه شكستي ديگر بر تن نحيف جامعه ايران و يوزهاي ايران خواهيم بود يا اينبار ميتوان شاهد يك تلاش جمعي براي حفاظت از اين گونه بود.