بفرماييد يك جرعه عشق
تينا جلالي
عشق با هر نگاهي و در هر مرام و مسلكي، با هر جهانبيني و در هر آيين و رسم و رسومي و در هر جغرافيايي يكسان ترجمه ميشود، از امريكاي لاتين تا شرق دور همه يكجور عاشق ميشوند، اما تفاوت اين حس عميق در واقعي يا خيالي بودن آن است . آيا درك قلبي كه از عشق داريم، در واقعيت جاري است؟ يا صرفا زاييده تخيل است؟
فيلم «شهرك» به كارگرداني علي حضرتي كه از امروز در سينماها اكران شده به عمق اين مفهوم ميپردازد و شخصيتهاي داستانش را در دوراهيهاي سخت بين واقعيت و تخيل عشق قرار ميدهد، فيلمي كه در ايده، فضاسازي و شخصيتپردازي كاملا متفاوت ساخته شده و به گفته بعضي منتقدان سينما، دستمايه بديعي دارد و در طرح سوژه جديد و نو است.
در اين فيلم داستان پسري روايت ميشود كه عاشق بازيگري است و براي رسيدن به اين عشق لحظهشماري ميكند، جالب اينكه آرزويش هم برآورده ميشود، اما به شرطها و شروطها. به اين معني كه نويد فلاحتي شخصيت اصلي داستان شهرك،در تست يك فيلم سينمايي بزرگ قبول ميشود، اما براي پيوستن به اين پروژه و رسيدن به آرزوي ديرينه خود بايد شرايط ويژه و تمرينهاي روحي و رواني گروه بازيگران در شهركي ايزوله شده را بپذيرد…
او بايد در يك بازه زماني از خود واقعي دور شود و شكل ديگري بگيرد كه البته چنين تمرين سختي اصول و قواعد طبيعي بازيگري است. او در اين تورنمنت شركت ميكند و با تلاش زياد خودش را تغيير ميدهد. از نويد به فرهاد تغيير شكل پيدا ميكند، اما در لابهلاي اين تمرين و ممارست و تحولات دروني، عشق ديگري بر او چيره ميشود.
شهرك در واقع لابيرنتي است از حقيقت و خيال كه در طول فيلم مخاطب را دچار دوگانگي و ترديد ميكند، آنجا كه شخصيتها در عشق عميق فرو ميروند و عاشق ميشوند ناگهان ترديد به جانشان ميافتد و درست آنجا كه در عشق ترديد ميكنند، واقعيت در جانشان مينشيند.
البته قصه «شهرك» تنها در عشق خلاصه نميشود، چراكه فيلمي است با خوانشها و برداشتهاي متعدد كه از منظرهاي مختلف ميتوان به تماشاي آن نشست. هم قصهاي درباره سينما دارد، هم اثري است كه به مفهوم زندگي ميپردازد، هم جوانپسند است و هم طبقات مختلف فكري رابه خود جذب ميكند.
دكتر شهرام خرازيها، منتقد كارشناس، حتي در تحليلي درباره برداشتها از اين فيلم نوشته بود: « «شهرك» اثري است چند لايه كه به تفاسير مختلف راه ميدهد. «شهرك» عليالظاهر درباره سينماست اما داستان، لوكيشن و كاراكترهايش به گونهاي به تصوير كشيده شدهاند كه ميتوان آن را يك فيلم مستقل سياسي درباره فرآيند جذب و آمادهسازي نيروي انساني توسط سازمانها و گروههاي مبارز دانست. همچنين «شهرك» ميتواند فيلمي روانشناختي درباره فرآيند شستوشوي مغزي تلقي شود. «شهرك» را ميتوان فيلمي در ژانر انتقادي-اجتماعي نيز محسوب كرد يا حتي فيلمي با سوژه آشناي مثلث عشقي. بنمايههاي فلسفي فيلمنامه از جمله فلسفه آفرينش و جبر و اختيار را نيز نميتوان در اين اثر ناديده گرفت.»
به هر حال شهرك فيلمي قصهگو است كه حال خوبي به مخاطب ميدهد، لطيف و دلانگيز است و مخاطب از تماشاي آن خسته نميشود و چه بسا راضي از سالن بيرون ميآيد. به گفته بسياري از كارشناسان، موضوع فيلم با انبوه مضامين تكراري فيلمهاي روي پرده كاملا متفاوت است. نه مبتذل است و نه تماشايش مخاطب را اذيت ميكند، اگرچه بكر و بيايراد نيست كه كارگردان (علي حضرتي) هم در اين مورد ادعايي ندارد، اما روايت خوبي دارد، خوش ساخت است و تماشاگر را درباره مفهوم عشق، حقيقت و خيال و جبر و اختيار به فكر وا ميدارد. در اين فيلم بازيها يكدست است و ساعد سهيلي، مهتاب ثروتي، همايون ارشادي، رويا جاويدنيا، شاهرخ فروتنيان، مرتضي ضرابي و ساقي حاجيپور در اين فيلم حضور متفاوتي را تجربه كردند، اما به جرات ميتوان گفت شهرك يك كاظم سياحي بينظير دارد كه به حتم از تماشاي بازي آن لذت ميبريد.
پخش اين فيلم به تهيهكنندگي علي سرتيپي به سرگروهي پرديس ايرانمال بر عهده موسسه فيلميران است و از امروز در سينماهاي سراسر كشور نمايش داده ميشود.