یادداشتی از محمود فاضلي
توسعه پايدار و محيط زيست در سياست خارجي ايران
محمود فاضلي
كتاب «توسعه پايدار و محيطزيست در سياست خارجي ايران» به قلم دكتر «جواد امينمنصور» از ديپلماتهاي ارشد وزارت امور خارجه با بيش از سي سال تجربه مشاركت در فرآيندهاي مذاكرهاي سياسي بينالمللي در 373 صفحه از سوي دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي منتشر شد. از نظر بسياري از انديشمندان، توسعه و بهرهبرداري بيرويه از منابع طبيعي و انتشار انواع آلودگيها درجهان در عصر صنعتي، به روند تخريب محيطزيست شتاب بخشيده و حيات انسان و ديگر گونهها را بهطور جدي تهديد ميكند. بدين ترتيب، شرايط زيستي و طبيعي كره زمين دچار دگرگوني شگرف شده است. از نشانههاي اين تحول آنكه، در گذشته مردم طبق شرايط طبيعت زندگي ميكردند تا بشر بقا داشته باشد، اما در دوران معاصر مردم بايد طبق شرايط طبيعت زندگي كنند تا طبيعت بقا داشته باشد. تخريب محيطزيست و توسعه بيرويه و ناپايدار در هر كشوري مرزهاي سياسي را به رسميت نميشناسد و باعث ايجاد چالشهاي جهاني ميشود، در نتيجه راهحلهاي جهاني ميطلبند و همه مردم جهان بايد براي حفاظت از زيستبوم زمين بكوشند. وخيمتر شدن وضعيت محيطزيست و توسعه اقتصادي ناموزون و لجامگسيخته در جهان، جامعه بينالمللي را وادار به تلاشهايي در پنج دهه گذشته كرد كه فرآيندهاي مذاكراتي، هنجارسازي و تدوين حقوق بينالملل محيطزيست با تعيين «پايداري» به عنوان تنها اصل قابل قبول براي توسعه همراه شود. بر همين مبنا، «اهداف توسعه هزاره» و «اهداف توسعه پايدار» تعريف شدند. به موازات آن، روند تحول در فضاي سياسي بينالمللي بر وضعيتهاي نامطلوب مورد اشاره اثرگذار بوده و انتظارات جديدي را از دولتها براي اقدام در عرصههاي ملي باعث شدند.
جمهوري اسلامي ايران نيز همانند هر كشور ديگري نميتواند از آسيبهاي ناشي از تخريب فزاينده محيطزيست در سطوح ملي، منطقهاي و جهاني در امان بماند و به عنوان يك كنشگر سياسي بايد نقش فعال و مثبتي را در مقابله با چالشهاي مشترك بشري ايفا كند. بررسي سياستها و فعاليتهاي داخلي و خارجي دولت ايران در زمينه توسعه و محيطزيست در چند دهه اخير حكايت از اثرگذاري بر فرآيندهاي مذاكراتي بينالمللي از يك سو و اثرپذيري از نتايج آنها (داخلي كردن) از سوي ديگر دارد كه مثبت و طبيعي تلقي ميشوند. اما همزمان، وجود ضعفهايي در قانونگذاري و مشاركت براي هنجارسازي در سطح بينالمللي، تعيين راهبردهاي ملي مورد نياز و نبود برنامه عمل جامع و قوي بر اساس منافع ملي و اصولی به منظور مقابله با چالشهاي ملي و بينالمللي توسعهاي و محيطزيستي ميرود تا آيندهاي پرمخاطره را براي كشور رقم بزند.
در شرايطي كه توسعه پايدار در صدر برنامههاي غالب دولتها و جامعه بينالمللي قرار دارد، در پيش گرفتن سياستهاي داخلي و خارجي زيستمحور براي برخورداري مردم كشور از محيطزيستي سالم و ايمن و نيز حق بر حيات توصيه ميشود. بديهي است كه اولين گام در اين مسير، تدوين و تصويب راهبرد ملي توسعه پايدار با بهرهگيري از گفتوگوي گسترده با مشاركت عموم در داخل و همكاري بينالمللي است. نويسنده در كتاب به اين نتيجه ميرسد كه وضعيت موجود، مسيري پرمخاطره است، چون محيطزيست كشور در معرض نابودي است، بايد در سياستهاي داخلي و خارجي كشور حفاظت از محيطزيست در اولويت قرار گيرد و ميتوان با برنامهريزي جامع و دقيق داخلي و نيز بهرهبرداري از فضاي سياسي بينالمللي كنوني و پيش گرفتن سياست خارجي مناسب، امكان حفاظت از محيطزيست در كشور را فراهم كرد. به اعتقاد نويسنده، توسعه صنعتي و كشاورزي و گسترش خدمات به سيطره سريعتر و وسيعتر انسان بر طبيعت منجر شده و بهرهبرداري ناپايدار از منابع طبيعي باعث به هم خوردن تعادل چرخههاي طبيعي آب و كربن، كميابي آب شيرين، آسيب وارد شدن به گونههاي جانوري و گياهي، تهديد امنيت خوراكي، آلودگي آب و هوا و خاك، بيابانزايي، تشديد ريزگردها، تجمع فزاينده گازهاي گلخانهاي در فضا، تغيير آبوهوا و نيز پيدايش پديده گرمايش زمين شده است.
آمارها و اخبار مربوط به وضعيت كلي محيطزيست در ج.ا. ايران مطلوب نيست. تلاشهاي به عمل آمده توسط مسوولان كشور در سطوح ملي، منطقهاي و بينالملي درجهت بهبود وضعيت محيطزيست كافي نبوده و راهبرد و فعاليتهاي جدي و كاملي با بهرهبرداري از دانش و دستاوردهاي بشري براي مقابله با چالشهاي محيطزيستي مورد نياز است. با توجه به تعهد سياسي كليه دولتها به اجراي اهداف توسعه پايدار، بايد امكان تحقق اهداف با در نظر گرفتن چالشهاي مشترك با ساير كشورها و چالشهاي خاص ايران در جهت حفاظت از منافع ملي و ارزشها فراهم شود.