پروانههاي رها شده در باد
حسن لطفي
تعارف و گزافه نيست اگر بنويسم كودكان و نوجوانان سرزنده هر كجا كه وارد شوند با خودشان شور و نشاط و زندگي ميبرند. به خاطر همين باور است كه گمان ميكنم در روزهاي برگزاري سي و پنجمين جشنواره بينالمللي كودكان و نوجوانان، سينماهاي نمايشدهنده فيلمهاي اين جشنواره، مكان خوبي براي كساني بوده كه ميخواستهاند در شيطنت و شور و نشاط تماشاگران خردسالش، براي لحظهاي طعم خوش زندگي را مزه مزه كنند. طعمي كه اگرچه حال و روز اين روزهاي خاورميانه و قتل كودكان بيگناه كمرنگش ميكند اما نياز هميشگي دنيا است. دنيايي كه جنگطلبان و جنگافروزان با شعلهور كردن آتش جنگ بر زشتيهايش اضافه ميكنند. شايد همين باعث ميشود كه ضرورت توجه به سينماي كودك و نوجوان پررنگ و پررنگتر شود. سينمايي كه با خودش شادي، نشاط و اميد به فرداي بهتر را به نسل آينده هديه كند. سينمايي كه اتفاق خوبي براي دنياي بهتر است.
با اين حساب زنگ سينما در مدارس ايده بدي نيست! جشنواره كودك و نوجوان هم اتفاق بدي نيست! خوب هم هستند. شايد اگر به طراح اين ايده و بانيان اين رويداد اعتماد بيشتري داشتم با قطعيت تمام جاي بد نيست از صفت خيلي خوب استفاده ميكردم. اما نگرانيم از جايي شروع ميشود كه ايدههاي خوب در مرحله حرف ميماند يا در مرحله اجرا تبديل به برنامهاي دستوري ميشود كه هيچ پشتوانه اجرايي ندارد. از آن مهمتر گاهي اوقات نگاه از بالا به پايين غيركارشناسانه، سببساز اجراي برنامههايي ميشود كه مخاطبان آن برنامه را درنظر نميگيرد. براي راهاندازي زنگ سينما، نياز به فيلمهايي است كه شادي و نشاط و از آن مهمتر به سليقه و خواست كودكان و نوجوانان زمانه توجه شود. صداقت در فيلمها جاري باشد و فيلمساز به جاي نگراني از نگاه دست و پاگير مميزان، درگير شناخت كودكان و نوجوانان روزگار خودش باشد. زنگ سينما و جشنواره فيلم هر دو نيازمند احترام و باور به مخاطبان و دستاندركارانند. بهتر است به جاي نگراني از حرفهاي كساني كه نه فيلم ميبينند و نه نيازهاي كودكان و نوجوانان روزگار خود را ميشناسند به فيلمسازان با سليقههاي مختلف و كودكان و نوجوانان كشور اعتماد كنيم تا زنگ سينما، زنگ دستوري نباشد. به گمانم اگر شرايط ساخت و اكران فيلم كودك و نوجوان در ايران به سمت پذيرش سلايق و نگاههاي مبتني بر شادي، صداقت، عدالت، تكثر، احترام و اعتماد نباشد شرايط مثل زماني ميشود كه پروانهها را در باد رها ميكنند.