بازتعريف يك چهره
يداله شهرجو
مجموعه «مقالات آتشي» به گردآوري و تنظيم محسن موسوي ميركلايي (منتشر شده در نشر افراز) از جمله كتابهايي است كه با تاخير خواندنش را شروع كردم، درست همين مدت اخير، يعني زماني كه از چاپ دوم كتاب قريب به سه سال گذشته است. وقتي كتاب را تهيه و شروع به خواندن كردم دقيقا همين موضوع، نوعي شرمندگي را برايم ايجاد كرده بود. در نزاعي دروني سعي داشتم خودم را قانع كنم كه بسياري از اين مقالات را مخصوصا در سالهاي نه چندان دور در مجلات موردعلاقهام مانند «آدينه» و «عصر پنجشنبه» خواندهام اما خواندن همان چند مقاله نخست از مجلاتي مانند «فردوسي»، «تماشا» و... فقط شرمندگيام را بيشتر كرد. مقالات آتشي را محسن ميركلايي گردآوري و تنظيم كرده است. ميركلايي از شاعران و فعالان حوزه ادبيات، همنسل خودم در جنوب ايران است. او با قلم و باوري دغدغهمند، در روزگاري كه بسياري از همنسلانش كمتر حاضر ميشوند جز براي خود تلاشي داشته باشند، دغدغه ثبت، درج، گردآوري و تحليل آثار ديگران را دارد. ويژگي ارزشمندي كه نميتوان به سادگي از آن عبور كرد و فهم آن هر مخاطب آگاه در ادبيات را براي خواندن آثاري مانند مجموعه مقالات آتشي ترغيب و مشتاقتر خواهد كرد. قلم و ارادههايي از اين دست، در عمر ديرپاي ادبيات همواره حلقههاي واصل براي دستيابي و رسيدن مخاطبان مشتاق و جستوجوگر به نگينههاي زرين خلق شده هستند. حتي اگر گردآورنده اين مجموعه ارزشمند در مقدمه چاپ دوم كتاب اشاره نميكرد كه در اين چاپ توانسته است تعداد نه مقاله ديگر نسبت به چاپ اول به كتاب بيفزايد بازهم باور داشتم كه اراده گردآوري چنين مجموعههايي يك تلاش پويا در گذر زمان است. تلاشي كه با چاپ كتابهايي از اين دست از حركت نميايستد و همچنان سعي دارد بر غناي اين مجموعه بيفزايد. بازتعريف چهرههاي ادبي كه وجهه معرفي آنها براي جامعه، غالبا يكي از فرمهاي رايج ادبي است مانند بهكارگيري «آشناييزدايي» در شعر يا ديگر فرمهاي ادبي ميماند. منوچهر آتشي با فرم غالب شده شعر شناخته ميشود. چاپ و انتشار مجموعه مقالات آتشي در يك كتاب مستقل، پسزمينه شناخت با اين فرم غالب را كنار ميزند و منوچهر آتشي منتقد را رونمايي ميكند. طبعا براي مخاطبي كه غالبا او را با شعرهايش ميشناسد يك نوع تازگي را ايجاد ميكند آنگونه كه در شعر يا فرمهاي ادبي ديگر، بازنمايي يا بازتعريف موقعيتهاي تازه يك آشناييزدايي را براي مخاطب خلق و ايجاد ميكند. رعايت ترتيب زماني مقالات در كتاب، از گذشته تا امروز، مخاطب را با يك سير زماني پله پله پيش ميبرد. در اين سير زماني آنچه به مرور حس ميشود توانايي قلم آتشي در تحليل، بررسي و واگشايي است كه با گذشت زمان، توانمندي آن بيشتر حس ميشود. تفكيك موضوعي در كتاب نيز، مخاطب را براي انتخاب اولويتهايش براي مطالعه و جستوجو آزاد ميگذارد. از جمله نكتههايي كه در كتاب مقالات آتشي نميتوان به سادگي از كنار آن گذشت تاكيد چندباره آتشي در ابتداي برخي از مقالات مبني بر منتقد نبودن خود است و دقيقا همين تاكيد شاكله يك جريان فكري را در نوع نگاه او به آثار ديگران قوام بخشيده است. نگاهي كه او را از تئوريبافيهاي محض بر حذر داشته است. او در نقد و تحليل خود غالبا بدون هر توضيح اضافهاي كه در آثار برخي از منتقدان جنبه فخرفروشانه دارد سراغ اصل موضوع ميرود. مخاطب در اين شيوه از بررسي و تحليل كه بيشتر جنبه خوانش تحليلي اثر را در بر ميگيرد با روايتي ساده و باورپذير بر شمردن ويژگيهاي متن از زاويه نگاه آتشي منتقد مواجه ميشود.
* اين يادداشت به مناسبت هجدهمين سالمرگ منوچهر آتشي در صفحه هنر و ادبيات «اعتماد» منتشر شده است.