• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5673 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۸ دي

براي هيچ كاري وقت نيست، از جمله رفاقت

محمد خيرآبادي

از آن روزهايي كه قرارمان را جلوي روزنامه‌فروشي معتبر شهر مي‌گذاشتيم، زياد نگذشته، شايد 18-17 سال. تا يكي از ما برسد، آن ديگري مي‌توانست تيتر روزنامه‌ها و جلد مجلات را بخواند و چند‌تايي را هم ورق بزند. اهل كافه و دود و قهوه و قليان نبوديم. حرف زدن در راه كيف و حال بيشتري داشت. سوژه‌هايي براي حرف و بحث هم، در مسير بيشتر فراهم مي‌شد. در و ديوار شهر و آدم‌ها و مغازه‌ها و لوكيشن‌هاي خاطره‌انگيز، منبع تمام‌نشدني موضوع صحبت بودند. چهار خيابان‌ طولاني‌ و قديمي‌ را انتخاب مي‌كرديم و از آنها يك رينگ كامل مي‌ساختيم، چند دور مي‌زديم‌شان و بعد يك‌ جا مي‌نشستيم و آبميوه‌ يا بستني مي‌خورديم. ديدارهاي‌مان تقريبا هميشه اوپن‌تايم بود. پايان نداشت و ته‌ِ آن دست خودمان بود. موبايل نداشتيم كه پشت سر هم زنگ بخورد و جيب‌مان را سوراخ كند و حرف‌هاي‌مان هم كه تمامي نداشت؛ از هر دري سخني.
اما اين روزها، چنين شيوه و سبك رفاقتي خيلي دور از دسترس و ناممكن به نظر مي‌رسد. دوره، دوره بي‌وقتي است. براي هيچ‌كاري وقت نيست، براي رفاقت هم. رفقا هر كدام يك گوشه از دنيا، حتي اگر در يك شهر باشند‌، سرشان را در گوشي‌هاي هوشمند فرو مي‌برند و براي دوستان خود كامنت مي‌گذارند. ولي رفاقت يعني گفت‌وگوهاي بي‌پايان. رفاقت يعني باهم كتاب خواندن، باهم فيلم ديدن و ساعت‌ها درباره آنها حرف زدن. رفاقت يعني از سالن سينما بياييد بيرون و خيابان‌هاي خلوت آخر شب وسوسه‌تان كند كه قدم‌‌ها را كند كنيد و ديروقت به خانه برسيد. رفاقت يعني زنگ در خانه همديگر را بزنيم و چند ساعتي دم در، پاي حرف هم بايستيم. دوره، دوره پيغام و پسغام با وُيس و زمانه، زمانه قطع و وصل شدن اينترنت و ارتباط‌هاي تصويري است. عصر، عصر پنهان كردن حرف‌هاي دل‌مان در گروه است، به اين اميد كه بحث كش نيايد و بشود همچنان با استيكرهاي لبخند و قهقهه رفاقت را در حق دوستان به‌جا آورد. كسي حال و حوصله شنيدن ندارد، همه‌چيز در معرض سوء تعبير است و وقت آنقدر طلاست كه انگار آن را به هيچ كس نبايد داد، حتي به رفيق. نمي‌دانم جواني را رفته مي‌بينم يا بحران چهل‌سالگي است كه حالا حتي سفر را فقط به نيت و قصد دور هم نشستن و صحبت دوستانه مي‌پسندم. به دوستانم مي‌گويم برويم فلان شهر، يك جايي بگيريم و شبانه‌روز بنشينيم دور هم گپ بزنيم. آنها هم البته به پيشنهادم مي‌خندند و فعلا زور رفقايي كه در سفر به دنبال تيك زدن جاهاي ديدني شهرند، بيشتر است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
غلبه گفتمان خشكه‌مقدس‌ها ظهور اشتغال بي‌كيفيت در ايران جبهه شمال آتش زيرخاكستر مقاومت در برابر استانداردسازي فرهنگي و جهاني شدن 10 ميليون ايراني در معرض ديابت و فشار خون شكست دوگانه توزيع ارز ترجيحي و نظارت بر واردات درخواست اعاده دادرسي براي دكتر حميد و فرزانه قره‌حسنلو عدالت در سطح قاضي و در سطح قوه نسبت آموزش و پرورش با نظام حكمراني زاده شوم راديكاليسم انتقام سخت يا امنيت پايدار؟ ژاپن چگونه در برابر زلزله تاب‌آور شده است؟ عدالت در سطح قاضي و در سطح قوه نسبت آموزش و پرورش با نظام حكمراني لو رفتن عمليات كربلاي 4 اين همه علاقه به شلاق؟ زاده شوم راديكاليسم ژاپن چگونه در برابر زلزله تاب‌آور شده است؟ انتقام سخت يا امنيت پايدار؟ چند پرسش درباره خونين‌ترين اقدام تروريستي وقتي ايده «تئاتر براي مردم» پايمال مي‌شود بايد از جامعه دفاع كرد براي هيچ كاري وقت نيست، از جمله رفاقت بندبازي ميان مازوخيسم و ساديسم القحطاني در گوانتانامو
کارتون
کارتون