• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5689 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۸ بهمن

كودكستان روشنفكري

محسن آزموده

دعواي روشنفكران همه جاي دنيا هست و اختصاصي به ايران ندارد. اين دعوا غير از بحث و جدل‌هاي علمي ميان انديشمندان و صاحبنظران و تحليلگران و اهل علم و حتي روشنفكران است. دقيقا دعواست و در آن شيريني تعارف نمي‌كنند. در اين دعوا، روشنفكران با زبان و بياني ظاهرا محترمانه به هم نسبت‌هاي ناروا مي‌دهند، يكديگر را به بي‌سوادي و ندانستن و نفهميدن متهم مي‌كنند، به ويژگي‌هاي شخصي و شخصيتي همديگر گير مي‌دهند، امور بي‌ربط را به افكار و انديشه‌ها و نظرات يكديگر مرتبط مي‌كنند، ياركشي مي‌كنند و... خلاصه مثل همه دعواهاي ديگر است، فقط در آن زد و خورد فيزيكي رخ نمي‌دهد و طرفين با كلمات به حساب هم مي‌رسند و از خجالت هم در مي‌آيند و سعي مي‌كنند با جملات و واژه‌هاي ادبي و به ظاهر مستدل طرف مقابل (بخوانيد خصم) را منكوب كنند و اصطلاحا سر جاي خود بنشانند. طرفه اينكه اين منازعه خيلي هم ربطي به افكار و انديشه‌ها ندارد، مساله‌اي شخصي و شخصيتي است و به منش و اخلاق روشنفكران ربط پيدا مي‌كند. برخي آتشين مزاج و تندخو هستند و عده‌اي آرام و سهل‌گير. 
در جامعه ما هم از اين دعواها كم نيست. نمونه اخيرش متن بلند بالايي است كه يكي از مشهورترين روشنفكران ايراني كه به صراحت لهجه و تندگويي معروف، در انتقاد از يك فرد درگذشته نوشته و انتهاي آن، بي‌ربط يا با ربط چند لگد سفت و سخت به نفر سومي زده كه از قضا قبلا با او در يك جناح فكري بود و الان چند سال است، به علل و دلايلي با هم اختلاف نظر جدي پيدا كرده‌اند. از من نخواهيد اسم اين افراد را كه همگي از شناخته‌شده‌ترين و اثرگذارترين چهره‌هاي فكري معاصر ايران محسوب مي‌شوند، بياورم. با يك جست‌وجوي ساده مي‌توان از ماجرا سر درآورد.
از همه اين بزرگان بسيار يادگرفته‌ام و ياد مي‌گيرم و براي‌شان احترام قائلم و معتقدم كه هر يك در جايگاه خود، آثار مهمي در تحول فكري جامعه ايران پديد آورده‌اند و به سهم خود بسيار موثر بوده‌اند. نبايد حوض آلوده را هم زد. اين يادداشت را هم براي آن نوشتم كه از واكنش نويسنده مشهور متن مذكور سخت متعجب شدم. ماجرا از اين قرار است كه بعد از آن متن، فرد ديگري كه به هر دو طرف ارادت دارد، نامه نوشته و نويسنده را خطاب قرار داده و گفته: استاد بزرگوار، ادبيات شما مناسب نيست و اينكه مخاطب‌تان را به بي‌سوادي متهم كرديد، كار خوبي نيست. پاسخ استاد سرشناس اما بسيار عجيب و بچگانه است. او با لحن پرطمطراق و مسجعي كه هميشه از او خوانده‌ايم، نوشته: «آنكه آغازگر جدال و توهين بود او بود و پس از تذكارهاي اوليه من بازهم باز‌پس ننشست و توهين‌هاي بيشتر كرد.» گويا از اين ناراحت است كه چرا فرد مورد نظر، به تعبير خودش او را «تكفير» كرده، و حالاخودش او را به «توبه كردن» فرا مي‌خواند. يعني منطق طرفين يكي است. 
نوشتم كه اين دعواهاي روشنفكري همه جاي دنيا هست و اتفاقا عده‌اي هم سخت آن را مي‌پسندند و به اصطلاح سرشان براي آن درد مي‌كند، وسط مي‌افتند و به تعبير سعدي با هيزم‌كشي، آتش منازعه را داغ‌تر كنند. اما تاسف‌آور اين است كه هر دو طرف منازعه مذكور، خود را استاد اخلاق مي‌دانند و فراتر از روشنفكري، براي خود، شان و مقام تربيتي و هدايت‌گري هم قائلند. راستي مخاطب بي‌طرفي كه بيرون از گود ايستاده و به تهمت‌ها و افتراهايي كه طرفين اين دعوا به هم مي‌زنند، نگاه مي‌كند، پيش خودش چه فكري مي‌كند؟ آيا ياد كودكستان نمي‌افتد كه وقتي مربي مي‌خواهد جلوي چنگ انداختن و موكشيدن دو كودك درگير را بگيرد، يكي مي‌گويد «خانم اجازه، اول اين بود كه پاك كن من را برداشت؟»، «آقا اجازه، دروغ مي‌گه، اول اين بود كه دفتر من رو خط خطي كرد؟!»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون