• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5689 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۸ بهمن

دين و نهاد دين

عباس عبدي

اين يادداشت در واقع خطاب به آقايان علماي قم نوشته مي‌شود، چون گمان مي‌كنم فرصت كافي براي پيگيري اموري كه در حال رخ دادن در جامعه است را ندارند يا آنكه ممكن است اسير ظاهر آنها شوند و ارزيابي مثبتي از اين رويدادها پيدا كنند. ماجرا از اين قرار است كه دو اتفاق در رابطه با روحانيون و مساجد در آموزش عمومي در حال رخ دادن است. ‌گرچه محدود است و در اجرا و ادامه نيز عوارضي خواهد داشت، ولي به‌طور طبيعي تبعات آن گريبان روحانيت و نهاد دين را خواهد گرفت. ماجرا اين است كه وزارت آموزش و پرورش اصرار دارد كه آقايان طلاب و روحانيون را به عنوان آموزگار استخدام كند كه تا اندازه‌اي چنين هم كرده است. از سوي ديگر طرحي غيررسمي نيز در حال اجرا است تا مدارس مسجدمحور يا «مسجد مدرسه» را گسترش دهند. به نظر مي‌رسد كه آقايان روحانيون و مراجع توجه كافي به وضعيت نزول جايگاه قشر خود ندارند و اين دو اقدام نيز بيش از پيش اين جايگاه را مخدوش خواهد كرد. مجموعه‌ نظرسنجي‌ها و پيمايش‌ها در سال‌هاي اخير نشان مي‌دهد كه اعتماد به اين قشر بسيار كم شده است و شايد بيش از نيمي از جامعه به آنان اعتماد كم و خيلي كم دارند و در ميان اقشار و گروه‌هاي اجتماعي كمترين اعتمادهاي مردم را به خود جلب كرده يا از دست داده‌اند. اين اعتماد در شهرهاي بزرگ خيلي كمتر است. در حالي كه پيش از انقلاب روحانيون و به تبع آن دين جايگاه بسيار برجسته و مورد اعتمادي داشت. اين رويكرد منفي به آنان نزد افراد جوان‌تر و كم‌سن و سال‌تر خيلي بيشتر از افراد پا به سن گذاشته و سالمند است.  

در نتيجه ميان جوانان نوعي بي‌پروايي رفتاري و گفتاري نسبت به اين قشر وجود دارد كه در گذشته نبوده است. كسي تعريف مي‌كرد كه پيش از انقلاب در يك محله تهران جوان لات‌مسلكي بود كه هر گاه مست مي‌كرد مي‌كوشيد كه حداقل با روحاني مسجد مواجه نشود و احترام او را تا اين اندازه نگه مي‌داشت. يك بار كه تلوتلو مي‌خورد به يك باره با او مواجه شد و نه راه پيش داشت و نه راه پس. با خجالت اقرار كرد و گفت بي‌رودربايستي مستم، تا از اين طريق قدري خود را توجيه كند. حالا يك فيلم منتشر شده كه دانش‌آموزان در حال پاشيدن اسپري كف برفي روي عبا و عمامه آموزگار روحاني خود هستند و آن بنده خدا مي‌كوشد كه با چه فلاكتي از اين بازي ناراحت‌كننده براي خودش فرار كند. ترديد نكنيد كه آمدن طلاب و روحانيون به نظام آموزش عمومي كشور چنان عوارضي براي منزلت و جايگاه آنان خواهد داشت كه با هيچ اقدام ديگري آن را نمي‌توانيد جبران كنيد. به ويژه از نظر سطح آموزشي و امتحانات و ساير موارد مساله‌ساز خواهد شد. در خصوص «مدرسه مسجد» نيز‌ گرچه طرحي بسيار خام و اهدافش غيرقابل فهم است و موفق نخواهد شد، ولي در صورت تداوم نتيجه نهايي آن تربيت افرادي به جاي طلاب است كه از دل نظام آموزشي رسمي بيرون بيايند. روشن است كه آنان مبلغان ديني متفاوت از دين حوزوي خواهند شد. البته چنين ديني سياسي‌تر و وابسته‌تر به نهادهاي قدرت خواهد بود. به عبارت ديگر اين دو طرح هم‌زمان از دو سو زمينه را براي تضعيف هرچه بيشتر روحانيت فراهم مي‌كنند. شايد كساني كه مخالف روحانيت هستند از اين اقدامات خوشحال شوند، ولي بايد به اين نكته مهم توجه كنند كه روحانيت و دين يك نهاد اجتماعي مهم بوده و كاركرد خود را داشته است و همچنان هم به‌رغم تضعيف شديد، نهاد مهمي است و هنوز احتمال بازسازي آن در قالب يك نهاد اجتماعي كه مستقل از قدرت باشد وجود دارد. خلأ اينگونه نهادها مي‌تواند براي ثبات اجتماعي عوارضي داشته باشد. البته تغيير ماهيت و وابسته شدن آنها به قدرت نيز همين اندازه و بيشتر عوارض داشته است. قصد من اين نيست كه بگويم اين سياست‌ها لزوما آگاهانه عليه دين و روحانيت به اجرا در مي‌آيد. اتفاقا بسياري از اقداماتي كه ما انجام مي‌دهيم ناخواسته منشأ آثاري متفاوت از آن چيزي است كه در ابتدا در ذهن داريم. نمونه‌اش حضور حداكثري دين و روحانيت در قدرت است كه به جاي تقويت آنها، موجب تضعيف شده است. مي‌گويند كسي با بار شيشه وارد شهر شد، نگهبان شهر با چوب ضربه‌اي به بار زد و پرسيد، چه باري داري؟ صاحب بار گفت، اگر يك ضربه ديگر بزني هيچ ندارم. واقعيت جايگاه دين و روحانيت حتي، اگر تا اين اندازه ضربه نديده باشد، تاكنون بسيار تضعيف شده است، ولي كسي هم جز متوليان آن مسووليتي در اين وضع ندارد و خودشان هم بايد در اين مورد اقدام كنند و اجازه ندهند كه به مرحله غير قابل بازسازي برسد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون