روشنفكران و كافهنشيني
اسدالله امرايي
كتاب «كافههاي روشنفكري: پاتوقهاي فرهنگي در ايران از آغاز تا امروز» نوشته احمد راسخيلنگرودي؛ «با وقوع تحولات اجتماعي- سياسي و به محاق رفتن جريان روشنفكري، كافهها و پاتوقنشينيهاي روشنفكران رفتهرفته جمع شد. ديگر نه از آن پاتوقهاي روشنفكري خبري بود و نه از آن چهرههاي روشنفكر پاتوقنشين؛ چهرههايي كه نوشتن و سرودن برايشان نوعي كنش و شركت در رويدادها و حوادث اين جهان بود و شهرت آنها جزيي از منوي آن كافهها محسوب ميشد. ديري نپاييد كه در هياهوي حوادث زمانه صدايشان گم شد.»
به راستي، چرا كافهنشيني در ايران حالا ديگر يك «پديده روشنفكري» محسوب نميشود؟ در حالي كه ميتوانست باشد و نسل ديگري از روشنفكران را در خود تجربه كند و اصلا چرا در دورهاي نويسندگان و شاعران و ايضا هنرمندان جايي را به نام كافه پاتوق خود كرده بودند و پيوسته و گهگاه در آنجا جمع ميآمدند، اما امروزه گوشهنشيني اختيار كرده در انزوا كار ميكنند و آنگونه بده و بستانهاي فكري در كار و بارشان نيست؟ آنچه در اين مجموعه آمده گشت و گذاري است در احوالات پاتوق و پاتوقنشيني، بيش از همه، پاتوقنشيني روشنفكران كه بيشتر بر سالهاي سي، چهل و پنجاه متمركز است. همان پاتوقنشيناني كه هر روزه در ساعاتي معين گردهم ميآمدند و با هم ديدار ميكردند؛ ديدارهايي توام با گپوگفتهاي ادبي و آفرينشهاي هنري و البته اگر به كسي نگوييد كتكوكتككاري. مطالب كتاب در سه فصل گرد آمده است؛ فصل نخست كه عنوان «گمشدههاي عصر ما» را بر خود دارد، بهطور گذرا موضوعاتي چون: تعريف پاتوق، تاريخچه پاتوق و پاتوقنشيني در ايران، انواع و اقسام پاتوقها، قهوهخانهها به عنوان نمادي كامل از پاتوقهاي سنتي و انواع پاتوقهاي فرهنگي را مورد بحث و نظر قرار ميدهد. «آرمانشهر روشنفكران» عنوان فصل دوم و مهمترين بخش از كتاب حاضر را به خود اختصاص ميدهد. اين فصل شرحي است مفصل از كافههاي روشنفكري در چند دهه پيش از انقلاب كه امروزه كمتر نشاني از آن ديده ميشود. دهههايي كه نويسنده و شاعر و هنرمند كافههايي را به عنوان پاتوق براي خود برگزيده بودند و در آنجا ضمن ديدار با يكديگر به بحث و گفتوگو پيرامون ادبيات و هنر ميپرداختند. كافههايي آماده براي نقشبازيها و نقشبنديهاي قلم. در اين كافهها فصلهاي مختلفي از حوادث تاريخي و اتفاقات جالب رقم خورده است؛ زايش داستاننويسي و شعر نو و گشايش پرونده نوگرايي و نوگويي و نونويسي، راهاندازي نخستين كانون نويسندگان، شكلگيري گروه ادبي ربعه و نيز مهمتر از همه به صحنه آمدن نقد ادبي، جملگي سرفصلهاي مهم اين اتفاقات بزرگ را تشكيل ميدهد. فصل سوم و پاياني اين مجموعه كه عنوان «عطر كاغذ و قهوه» را بر خود دارد، مروري است كوتاه بر پديده نوظهوري چون «كافه كتاب» كه ظاهرا آمده است در شكلي نوين جاي خالي آن كافههاي روشنفكري و آن كتابفروشيهاي پاتوق را پر كند. پرسشي كه در اين فصل طرح شده و بدان به نوعي پاسخ داده ميشود، اين است كه آيا كافههاي كتاب در اين قريب دو دهه از عمر نسبتا بلند خود توانسته جاي خالي آن پاتوقهاي روشنفكري را پر كند و به سهم خود اين توفيق را يافته كانوني براي جمع آمدن پديدآورندگان و جويندگان آثار مكتوب باشد؟ كتاب «كافههاي روشنفكري» حقيقي مبتني بر شواهد و مستندات است. پاتوقنشيني شعرا و نويسندگان پس از انقلاب مشروطه گسترش يافت. از جمله كساني كه در اين پاتوقها و ساير پاتوقها جمع ميآمدند عبارت بودند از: احمد شاملو، محمد قاضي، جلال آلاحمد، غلامحسين ساعدي، محمدعلي سپانلو، عبدالحميد آيتي، هوشنگ گلشيري، مصطفي رحيمي، رضا براهني، مهين دانشور و بسياري ديگر.