شهر هوشمند يا خردپذير؟
بهروز مرباغي
مدتي است از اصطلاحهايي براي شهرهاي امروز صحبت ميشود كه «هوشمند» يا ديجيتال از آن جمله است. در مورد خانه و آپارتمان هم از اين اصطلاح استفاده ميشود. امروز بسياريها پز ميدهند كه خانه ما هوشمند است! كارخانه ما هوشمند است! و ... مديران شهري هم در آرزوي شهر هوشمند هستند. اينكه دقيقا شهر يا خانه هوشمند به چه معنا است، بماند. اينكه اين هوشمندي چه تناسبي با توانايي و ظرفيت علمي و فني صاحبخانه يا مدير شهر دارد، به كنار. مهم آن است كه اين هوشمندي چه توان و ظرفيت اضافي براي خانه يا شهر ايجاد ميكند. و مهم آن است كه اين ظرفيت يا توان اضافي چه كمكي به خوبشدن حال شهر يا خانه ميكند. آنچه از اصطلاح هوشمندي در ساختمان خانه يا كالبد شهر استنباط ميشود، سپردن بخش كوچك يا بزرگي از كار آدميزاد به سيستم يا سامانهاي خودكار است. به جاي آنكه در ساعت مشخصي از روز مامور اداره برق چراغهاي خيابانهاي شهر را روشن يا خاموش كند، سامانه خودكار با حساسيت تعريفشده نسبت به نور اينكار را ميكند. يا سامانه هوشمند خانه در قبال بوي سوختگي يا دود هشدار ميدهد و الي آخر. همه اين نوآوريها با كالبد و جسم خانه و شهر سروكار دارند، با روان و روح مردم ارتباطي ندارند. حد نهايي سامانه شهر هوشمند آن است كه بيشتر از ماموران پليس ميتواند خودروها را جريمه كند و مصرف برق را برحسب دستورالعمل دادهشده به دستگاه كنترل ميكند. احيانا دزدها را راحتتر شناسايي ميكند. اما كاري به دلمشغولي و نيازهاي رواني و عاطفي مردم شهر ندارد. براي فهم راحتتر موضوع مثالي ميزنيم. دو آدم را در نظر بگيريد، مثلا هر دو مرد. هر دو چهل ساله و هردو هشتادكيلو وزن. هر دو فارسي حرف ميزنند و ساكن تهران هستند. قد هردو 180 سانتيمتر است. هردو متاهل و داراي فرزند هستند. دندان و دست وپاي هر دو سالم است. هيچيك از آن دو هيچ بيماري خاصي ندارد و در سلامت كامل به سر ميبرد. حتي ممكن است هر دو داراي مكنت مالي مشابه باشند. حال، يكي از اين دو مرد شاعر و هنرمند است، آن يكي مامور امنيتي. آيا اين دو آدم، كه از نظر فيزيكي كاملا مشابه هم هستند، يكي هستند؟ سليقه، فهم و منش اين دو باهم يكي است؟ با هر دو ميتوان به يك اندازه دوست شد؟ محدوديتهاي اجتماعي هر دو يكي است؟ پذيرش اجتماعي هردو در جامعه يكسان است؟
قصه شهر يا خانه هوشمند هم قصه تشابه فيزيكي اين دو آدم است. اين سيستمها لزوما حال مردم شهر را خوب نميكنند. لزوما سبب ارتقاي منش و شخصيت اجتماعي مردم نميشوند. پس چه بايد كرد.