ماه رمضان؛ مردم و ضيافت مسوولان
ابراهيم عمران
سنتي است نيك كه در ايام ماه رمضان، گروههاي مختلف سياسي و اجتماعي كه عموما از مديران بالا و ردههاي مياني مشرف به امور هستند به ديدار مسوولان مختلف ميروند كه در اين رهگذر گپ و گفتهايي شكل ميگيرد كه فينفسه امري است داراي صواب و ثواب. در اين بين اما هيچگاه توده و عموم مردم كوچه و خيابان جايگاهي ندارند! و طي سالهاي مختلف و در دولتهاي سپري شده اين مهم ديده نشد. آن هم مردمي كه در ساختار سياسي و اجتماعي، بارها در بزنگاههاي مختلف، مورد امعان نظر لساني مسوولان و مديران هستند. ولي هيچگاه مشاهده نشد در ضيافت و افطاري آنان حضور داشته باشند. اين بودنها صرفا براي خورد و خوراك مرسوم نيست. چه كه گعدههايي از اين دست بي دخالت دولتيان در جريان است. مهم اما بيان بيواسطه نظرات گروههاي اصلي ولي فراموش شده اينگونه ضيافتهاست. به راستي چه ميشود به صورت اتفاقي و رندوم در كوچه و خيابان اين مردم انتخاب و دعوت به ديدار با مديران و مسوولان شوند؟ مگر ديدارهاي مردمي كه دولت محترم كنوني، به انجام آن مبادرت ميكند؛ نميتواند ذيل اين خواسته قرارگيرد؟ آيا نميتوان با كمي ميدان دادن اصولي و بي تكلف به عموم مردم؛ از ديدگاههاي آنان بهره برد؟ اگر مردم عادي قيم و صاحبان اصلي كشور لقب ميگيرند؛ چرا در اين ميهمانيهاي ماه رمضان حضور ندارند؟ حضور داشتن طيفهاي مختلف سياسي و اجتماعي در ديدار با مسوولان به ذات امر نيكويي است. آنان هم شايد به نوعي بيان حرفهاي همين مردم فراموش شده كوچه و خيايان باشند.ولي نوع ادبيات كنترل شده و شايد سياسگونه سياسيون، به حتم با عموم افراد تفاوت و تمايز دارد. اينكه با زبان مدلل سياسي و آمار و ارقام انتقاداتي بيان شود؛ بد نيست. ولي طرز گويش مردمي كه بر فرض مثال قيمتهاي مايحتاج روزانهشان بالا و پايين ميرود؛ به حتم تفاوت دارد با زبان تكلف گونه فلان رجل سياسي و اجتماعي. اين آرزو هر سال به بوته فراموشي سپرده ميشود. تعجب و افسوس آنجايي است كه چرا هيچ مدير و مشاوري چنين نميانديشد! آيا اگر كارمندي، كارگري، كاسبي و حتي مديران پاييندست در چنين مجالسي صحبت كنند؛ چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آنچه از زبان اين افراد بيان خواهد شد؛ سليس و روانتر از هر گويشي است. اين گروهها در دل جامعه و بازار و اقتصاد هستند. آنان با گوشت و پوست خويش، لمس ميكنند مصائب موجود را. به حتم راهكارهاي آنان شايد از تئوريهاي نخنماي اقتصادي پيروي نكند؛ ولي خاك خوردههاي اجتماع هستند. شنيدن بي واسطه اين گلايهها و يا حتي ستايشها، نعمت بزرگي است كه متاسفانه جايگاهي ندارد.مشاركت مردم در چنين مراسمهايي سبب خير خواهد بود. آنان آنچه را ميبينند خواهند گفت. پس و پيشي بدان اضافه نخواهند كرد. هر چند شايد مسوولان بهتر از همه از آزگارهاي اقتصادي و اجتماعي آگاه باشند. ولي از زبان مردم كوچه و بازار شنيدن لطفي است ديگر. دستكم كمي آرام خواهند شد. باري از ذهن و روانشان برداشته خواهد شد.خواهند ديد كه مديران به حرف آنان گوش خواهند داد. چه امري بالاتر از اينكه مردمي لمس كنند گوش شنوايي پيدا ميشود. موسم رمضان وقت مناسبي است براي اين امر. صاحب اين قلم دست كم طي سالهاي اخير در اين باره چندين مطلب نوشته؛ هر چند باز هم نا اميد از ديده شدن و شايد هم اجراي آن نيست كه به حتم مصدرنشينان صاحب تصميم «نگاهدار دل مردم از پريشاني و خاطر خواه درويشاند» به قول سعدي صاحب سخن.