مهدي بيك اوغلي
پشت پرده حملات تروريستي به چابهار، راسك و مناطق شرقي كشور چيست؟ چرا طي سالهاي اخير اين نوع حملات به مناطق شرقي كشور افزايش يافته است؟رويكرد مناسب براي مقابله با اين تحركات تروريستي چيست؟ در روزهايي كه توجه و تمركز افكار عمومي ايرانيان متوجه رخدادهاي مرتبط با تجاوزات اسراييل و نحوه پاسخگويي ايران به اين رفتارهاست، حوادثي در استان سيستان و بلوچستان در حال وقوع است كه اگر اهميت آنها بيش از رخدادهاي منطقهاي نباشد به اندازه آنها داراي اهميت است. بامداد پنجشنبه ۱۶ فروردينماه ۱۴۰۳ بود كه گروهك تروريستي جيشالعدل در حمله تروريستي به يك كلانتري و ناحيه سپاه در دو شهر راسك و چابهار يورش برد. در ادامه اخبار ضد و نقيضي در خصوص كشته شدن تروريستها و تلفات طرف ايراني منتشر شد. مقامات رسمي از جمله معاون امنيتي وزير كشور اعلام كردند: حمله همزمان تروريستي به كلانتري ۱۱ چابهار و پايگاه درياباني و سپاه راسك و پايگاه بسيج بخش پارود در مسير محور راسك – ايرانشهر صورت گرفت كه با مقابله نيروهاي امنيتي و انتظامي با شكست مواجه شد. در چابهار هم تروريستها به مقر سپاه حمله كردند و در مواجهه با نيروهاي حافظ امنيت به يكي از ساختمانهاي مسكوني نفوذ كردند و تعدادي از افراد را به گروگان گرفتند. نهايتا 19 تروريست و 10 نفر از نيروهاي نظامي ايران در اثر اين حادثه جان خود را از دست دادند. احسان هوشمند، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل قومي در گفتوگو با «اعتماد» تلاش ميكند نوري به ابعاد پنهان گزارههايي بتاباند كه زمينههاي افزايش وقوع يك چنين حملاتي را بيشتر ميكند. به اعتقاد اين پژوهشگر، دليل اصلي انجام اين حملات، جلوگيري از تحقق توسعه در چابهار و مناطق شرقي كشور است. هوشمند همچنين نحوه عملكرد دولت در مناطق مرزي را منفعلانه و فاقد راهبردهاي متوازن ارزيابي ميكند.
اين روزها حوادث تروريستي دامنهداري در استان سيستان و بلوچستان با محوريت چابهار در حال وقوع است. با توجه به بافت خاص منطقه و محدوديتهاي رسانهاي، اخبار ضد و نقيضي هم درباره آن به بيرون درز ميكند. شما فضاي حاكم بر منطقه را چطور ميبينيد؟
خوشبختانه مجموعه رسانهاي اعتماد در سال گذشته به صورت مستمر مسائل سيستان و بلوچستان را تحت پوشش قرار داد، اين در حالي است كه اكثر رسانههاي كشور به صورت ريشهاي و منطقي با مسائل اين استان مواجه نشدهاند. اما چرا توجه به مسائل اين استان مهم است؟ نبايد فراموش كرد، در سال گذشته در مجموع هم از نظر كميت و هم از منظر كيفيت، خشونتهايي در سيستان و بلوچستان بروز كرده که طي حدود 45سال پس از پيروزي انقلاب بيسابقه بوده است. طي يك سال و نيم گذشته، وقوع چند عمليات نظامي سنگين، پر سر و صدا، پر هزينه و پرتلفات هم از نظر انساني، رواني و سياسي، باعث شده اين تصور به وجود آيد كه همچنان دولت و مسوولان كشور در ارتباط با مسائل اين استان فاقد ابتكار عملهاي لازم و منعطف هستند. به عبارت ديگر، اگر در آذرماه سال گذشته، راسك مورد حمله قرار گرفت و درگيري موشكي بين ايران و پاكستان به بهانه ورود نيروهاي جيشالعدل رخ داد، بايد ديد چه اتفاقي افتاده كه باز هم چابهار و راسك مورد هجوم جيشالعدل قرار گرفته است؟
شما بفرماييد چرا اين حوادث به صورت سلسله رخدادها در حال وقوع هستند؟
براي تحليل شفاف رخدادها، بايد در عمق حوادث سير و غور كنيم. جيشالعدل مدعي است كه در عمليات اخير بيش از 168 نفر از نيروهاي خود را براي انجام عمليات راهي ايران كرده است. اين گروه تروريستي ادعا ميكند گردانهاي استراتژيك فداييان عدل الهي با گردانهاي جان بر كف عدل و واحد اطلاعات و امنيتش را براي انجام عمليات ميداني وارد خاك ايران كرده است. 29نفر از اين تعداد، عضو گردانهاي عدل الهي بودهاند كه 18نفر از اين تعداد كشته شدهاند و 11نفر هم زنده باقي ماندهاند. بر اساس دادههاي اطلاعاتي جيشالعدل، 139نفر ديگر همراه اين تيم يا زنده به پايگاه خود برگشتهاند يا در ايران براي عملياتهاي بعدي باقي ماندهاند. اگر اين روايت صحت داشته باشد، از نظر كميت افراد شركتكننده در عملياتهاي تروريستي اتفاق بيسابقهاي در تاريخ معاصر ايران رخ داده است. در واقع از دوران مشروطه تا به امروز هرگز يك چنين عملياتي در اين سطح و وسعت در استان سيستان و بلوچستان رخ نداده بود. به نظر ميرسد اين عمليات را بايد بزرگترين عمليات نظامي و تروريستي در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در استان سیستان و بلوچستان محسوب كرد. بنابراين رخدادهاي اخير كه در استمرار عملياتهاي قبلي تروريستي نهايي شده، ابعاد و شدت عمليات بسيار گستردهتري داشتهاند. ضمن اينكه تلفات بسياري هم به طرفين وارد شده است. حتي اگر ادعاي جيشالعدل درست نباشد رخداد امنيتي اخير نشانگر گرههاي امنيتي و انتظامي در استان است.
اما چرا عليرغم اتفاقات چند ماه اخير باز شاهد چنين اقدامات تروريستي در اين منطقه بوديم؟ آيا مسوولان دولتي به وظايف خود به درستي عمل نكردهاند يا مشكلات ديگري در ميان است؟خلأ كار كجاست كه اين گروه تروريستي باز موفق شدهاند در همان منطقه اقدام تروريستي انجام دهند؟
در هر حال اين نكته بديهي است كه امنيت مردم محور نيازمند تعامل جدي با هموطنان و گفتوگو و حتي پذيرش برخي خطاها و كاستيها است. بيتوجهي به ظرفيتهاي اجتماعي تشديدكننده مساله اين منطقه است.ريشسفيدان و مولويها و سرداران و روساي طوايف و متعمدين داراي ظرفيتهاي قابل توجهي براي غلبه بر مسائل موجود هستند. بر اساس آمارهاي رسمي ارايه شده، حدود 34 نفراز طرفين، جانشان را در اين رويداد تروريستي از دست دادهاند كه نشاندهنده ابعاد بزرگ اتفاقاتي است كه طي 2روز در منطقه بروز كرده است. بنابراين از نظر امنيتي و نظامي، حادثه مهمي در منطقه شكل گرفته است. اما بايد توجه داشت، اين رخداد فقط ابعاد نظامي و امنيتي ندارد. به عبارت ديگر، مقابله با گروههاي تروريستي بدون توجه به مناسبات اجتماعي آن هم در منطقهاي مانند سيستان و بلوچستان، دستاورد زيادي نداشته است. اين رويكرد در نقاط ديگري هم آزموده شده است. به عبارت ديگر در بخشهايي كه شكافها مديريت شده، راهكارهاي لازم براي معضلات اجتماعي پيدا شده و ساير تدابير لازم انديشيده شده، بروز خشونت نيز به حداقل رسيده است. بر عكس در بخشهايي كه شكافها به حال خود رها و معضلات اجتماعي و سياسي، تعمدا ناديده گرفته شدهاند و براي حل و فصل آنها راهحلهاي كارشناسانه تدارك ديده نشود، مساله همچنان نمايان خواهد بود، همانطور كه مشكلات انباشته شده گذشته در منطقه خود را در قالب حضور گروههاي تروريستي نمايان كرده است. اين گزاره از اين نظر داراي اهميت است كه سيستان و بلوچستان به واسطه فضاي اجتماعي ويژه خود و وجود مناسبات سنتمحور، قدرت طوايف و مولويها، سرداران و سرامدان اجتماعي، واجد ويژگيهايي است كه از آنها ميتوان در راستاي حل مسائل و معضلات منطقهاي استفاده كرد.
پس از انتخابات مجلس دوازدهم بسياري از كارشناسان به دليل آنچه فعال شدن گسلهاي قومي و قبيلهاي ناميدند از دولت انتقاد كردند. به نظر ميرسد، ريشه بسياري از مشكلات در شرق كشور هم ناشي از همين نوع بيتوجهيهاي اجرايي باشد. آيا دولت از ظرفيتهاي استان براي حل مشكلات استفاده كرده است؟
به نظر ميرسد دولت سيزدهم از اين منظر به شكل حيرتانگيزي نتوانسته از ظرفيتهاي بزرگ اجتماعي استفاده كند.به ويژه كه در انتخابات گذشته نيز بخشي از مولويهاي شاخص استان از رييسي حمايت كردند ولي در مقابل دولت آقاي رييسي متوجه حساسيتهاي پيچيده اين منطقه با اهميت از ايران عزيز نشد.شايد بد نباشد موضوع اينگونه مطرح شود كه در تاريخ معاصر ايران در دو دوره شاهد گسترش خشونتها در سيستان و بلوچستان بودهايم. دوره اول در دولت محمود احمدينژاد و در دوره فعلي كه دولت ابراهيم رييسي حاكم بوده است.
فارغ از مسائل استان سيستان و بلوچستان، تروريستها بندر چابهار را براي انجام اين عمليات تروريستي انتخاب كردهاند. چرا چابهار در تيررس اين حملات قرار گرفته است؟
جيش العدل در اين انتخاب به دو نكته توجه كرده است: نخست) جيشالعدل رسما اعلام كرده است، هدف از اجراي اين عمليات، تلاش براي ناكام گذاشتن بخشي از برنامههاي طرح موسوم به توسعه سواحل مكران است. پس اين گروه تروريستي صريحا ميگويد نميخواهد برنامه توسعه سواحل مكران پيشرفتي داشته باشد. چرا كه اين طرح به دنبال آن است كه شهروندان غير بلوچ را به سواحل بلوچستان بكشاند (از نظر جيشالعدل) تا از اين طريق بافت زباني و مذهبي چابهار را تغيير دهد. جيشالعدل مدعي است با طرح توسعه سواحل مكران و استقرار گروههاي مناسبات منطقه به هم ميخورد. نبايد فراموش كرد پروژه توسعه سواحل مكران زيرساختهاي نظامي و امنيتي خاص خود را هم خواهد داشت. پس جيشالعدل به لحاظ تئوريك اهدفي را تعريف ميكند، ضمن اينكه اضافه ميكند، جمهوري اسلامي براي توسعه سواحل مكران به دنبال آن است كه پاي چين، هندوستان و روسيه را به منطقه باز كند. حيرتانگير اينكه اين گروه تروريستي ادعا ميكند كه قصد ندارد به منافع سه كشور هند، چين و پاكستان آسيبي وارد سازد و به اين كشورها توصيه ميكند كه با طناب ايران وارد چاه توسعه مكران نشوند! اين ميداني است كه گروه تروريستي جيشالعدل ترسيم ميكند. بايد ديد چه راهبردي در برابر اين پروژه بايد در دستور كار قرار بگيرد تا راهبرد جيشالعدل محقق نشود. البته اين اظهارات به هیچوجه ريشه در واقعيت ندارد و هر ايراني حق دارد هر سكونتگاهي را در قلمروي كشور انتخاب كند. همانطور كه بسياري از اهل سنت در شهرهاي تهران و ساير شهرها زندگي ميكنند.
براي عبور از چالشهاي پيش رو چه بايد كرد؟به هر حال مشكلات منطقه، زخمي است كه نهايتا بايد درمان شود. براي درمان اين نارساييها چه راهكارهايي را پيشنهاد ميكنيد؟
در وهله اول بايد مسائل و مشكلات برجاي مانده از تنشهاي 2سال اخير در بلوچستان حل و فصل شوند. همه عاملان مربوط به درگيريهاي زاهدان در سال گذشته بايد به شكل روشن و بيطرفانه مجازات شوند.سپس بايد ارتباطات گستردهتري با روساي طوايف، مولويها و سرداران، نخبگان و دانشگاهيان در دستور كار قرار بگيرد.موضوع سوم تقويت مشاركت نيروهاي محلي (شهروندان بلوچ) در برنامههاي توسعهاي اين منطقه است. به عبارت ديگر مديريت بخشي از فرايندهاي توسعه سواحل مكران بايد با جلب مشاركتهاي محلي صورت گيرد. در حالي كه تا به امروز به اين ضرورتها بيتوجهي شده است. ضرورت بعدي، بهرهمند شدن مردم منطقه از نتايج اين پروژههاي توسعهاي است. براي عملياتي شدن اين پروژهها، قاعدتا به جز كارهاي كارشناسي آمايش سرزمين و تدبير مناسب براي حفظ محيط زيست و مشاركت سرمايهگذاران داخلي و خارجي، نتايج اين نوع پروژهها بايد خود را در سفرههاي مردم نمايان كنند و عمران و رفاه و آباداني بيشتري ايجاد شود. نهايتا تدوين يك برنامه توسعه منطقهاي كارشناسي شده براي رفع فقر و شكافهاي عميق توسعهاي در استانهاي سيستان و بلوچستان به ويژه در بخش جنوبي و شمالي آن است كه ميتواند در اين زمينه اثرگذار باشد. بهطوركلي با توجه به مشكلات جدي توسعهاي استان سيستان و بلوچستان، اين استان به صورت ويژه نيازمند برنامه توسعهاي و عمراني براي كاهش شكافهاي توسعهاي و نابرابريهاي موجود است.
آيا چنين ارادهاي در دولت و ساير نهادهاي مسوول وجود دارد كه براي حل ريشهاي مشكلات اقدام كنند؟
اگر به اين ضرورتها توجه نشود، متاسفانه در آينده بايد منتظر اتفاقات ناگوار بيشتري باشيم.رخدادهايي كه به هيچ عنوان به نفع مصالح ملي و عمومي كشورمان نيست.البته حل و فصل مسائل منطقهاي هم از ضروريات امروز ايران است.افزايش تنشهاي موجود به نفع منافع ملي ما نيست.توجه جدي به تحولات افغانستان و پاكستان را نيز نبايد از نظر دور داشت.تأسيس مراكز مستقل پاكستانشناسي و افغانستانشناسي نياز فوري كشور است.قوه قضاييه هم لازم است با اغماض و عفو و رويكرد منطبق بر مصالح كشور درباره زندانيها و احكام زندانيان اين خطه برخورد كند.
وقوع چند عملیات نظامی سنگین، پر سر و صدا، پر هزینه و پرتلفات باعث شده این تصور به وجود آید که دولت و مسوولان کشور در ارتباط با مسائل این استان فاقد ابتکار عمل های لازم و منعطف هستند.
باید مسائل و مشکلات برجای مانده از تنش های 2سال اخیر در بلوچستان حل و فصل شوند. عاملان مربوط به درگیری های زاهدان در سال گذشته باید به شکل روشن و بی طرفانه مجازات شوند.
جیش العدل رسما اعلام کرده است، هدف از اجرای این عملیات، تلاش برای ناکام گذاشتن بخشی از برنامه های طرح موسوم به توسعه سواحل مکران است.
در تاریخ معاصر ایران در دو دوره شاهد گسترش خشونت ها در سیستان و بلوچستان بوده ایم. دوره اول در دولت احمدی نژاد و در دوره فعلی که دولت ابراهیم رییسی حاکم بوده است.