• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5734 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ فروردين

زباله‌گرد، کیسه طلا و دلار 2 میلیاردی را به صاحبش بازگرداند

شخصی که کیسه را پیدا کرده به «اعتماد» می‌گوید که طلاها و دلارها امانت بودند و باید آنها را به صاحبش بازمی‌گرداندم

گروه حوادث

اوایل فروردین ماه امسال زن میانسالی طلا و دلارهایی که در خانه داشته را در کیسه‌ای می‌گذارد تا با خود به سفر ببرد، اما یکی از اعضای خانواده بدون اینکه بداند محتوای درون کیسه چیست و به گمان اینکه داخل کیسه آشغال است آن را جلوی در خانه می‌گذارد. چند دقیقه بعد یک زباله‌گرد کیسه را برمی‌دارد و با خود می‌برد...

سوم فروردین ۱۴۰۳ در شهرستان الیگودرز استان لرستان اعضای یک خانواده وقتی به تهران سفر می‌کنند متوجه می‌شوند طلا و دلارهای‌شان که بیش از دو میلیارد تومان ارزش داشته، همراه ندارند. بنابراین سریع به الیگودرز برمی‌گردند تا داخل خانه‌شان را بررسی کنند، اما وقتی خانه را جست‌وجو می‌کنند متوجه می‌شوند طلا و دلارها در خانه نیست... 

دو، سه روز بعد از جست‌وجوی خانواده یکی از کارمندان بانک با صاحب اموال تماس می‌گیرد و می‌گوید فردی کارت بانکی شما را پیدا کرده و ادعا می‌کند چیزهای دیگر هم در کنار کارت بانکی موجود است. خانواده به بانک مراجعه می‌کنند و آنجا با دادن مشخصات محتوای داخل کیسه طلا و دلارها را دریافت می‌کنند. حالا «اعتماد» با آن خانواده و فردی که طلا و دلارها را پیدا کرده، مصاحبه‌ای انجام داده است.

 

فصل اول

پسر خانواده در مورد جزییات آن روز به «اعتماد» می‌گوید: «سوم فروردین مادرم قصد داشت برای مسافرت به تهران برود. وسایلش را جمع کرد و طلا و دلارهایی که در خانه داشت را داخل کیسه گذاشت. یکی از نوه‌های کوچک او که نمی‌دانسته داخل کیسه طلا و دلار است، کیسه را با زباله اشتباه می‌گیرد و آن را جلوی در خانه می‌گذارد. مادرم به تهران می‌آید. آنجا یادش می‌افتد که طلا و دلارها نیست. به یقین اینکه شاید طلا و دلارها را در خانه جا گذاشته باشد به الیگودرز برمی‌گردد تا خانه را جست‌وجو کند، اما طلاها را پیدا نمی‌کند. ما دو، سه روز همه جا را گشتیم و پیگیر بودیم تا اینکه از بانک [...] به ما زنگ زدند و گفتند یک نفر کارت عابربانک با نام خانوادگی شما را پیدا کرده است. ما به بانک مراجعه کردیم و آن شخص طلاها و دلار را به ما تحویل داد.»

او در ادامه می‌گوید: «زمانی که آن شخص زباله‌ها را جمع کرده و رفته مثل همیشه نشسته و آنها را از هم تفکیک کرده است. وقتی کیسه‌ای که مربوط به ما بوده را باز کرده با طلا و دلار روبه‌رو شده است، چون کارت عابربانک مادرم داخل آن کیسه بوده از روی آن مشخصات را برمی‌دارد. ابتدا به محله‌هایی که حدس می‌زده کیسه را از آنجا برداشته، مراجعه و پرس و جو می‌کند که خانه چنین شخصی با این نام کیست، اما چون اسم کوچک مادرم در شناسنامه چیز دیگری بوده همسایه‌ها اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند. این فرد دو، سه روز به خانه‌های مختلف مراجعه کرده و مشخصات افراد خانه را پرسیده است! بعد مجبور شده به بانکی که مشخصات مادرم روی آن عابربانک بوده، مراجعه کند. به کارمندان بانک گفته که صرفا یک عابربانک پیدا کرده است. وقتی مادرم به همراه برادر دیگرم به بانک مراجعه کردند آن فرد به آنها گفته چیزهای دیگری هم پیدا کرده که اگر آنها مشخصات بدهند کیسه را تحویل‌شان می‌دهد. مادرم مشخصات طلاها را به او می‌دهد و کیسه را تحویل می‌گیرد. خودش برای‌مان تعریف کرده که برخی دوستانش به او گفتند این کیسه زندگی تو را عوض می‌کند پس بهتر است آن را برای خودت برداری، اما خب او قبول نکرده است. پدر این فرد مدیر فروش یک کارخانه بوده و بازنشست شده. یعنی این فرد از خانواده محترمی بوده، اما بعدا زندگی‌اش از هم پاشیده شده است.»

 

فصل دوم

فردی که کیسه طلاها و دلار را پیدا کرده ۵۲ سال دارد. او به «اعتماد» می‌گوید: «آن روز زباله‌ها را جمع کردم و وقتی خواستم زباله‌ها را از هم جدا کنم متوجه شدم داخل کیسه کلی طلا و دلار است. چند روزی این طلا و دلارها با من بود، اما چون ما با نان حلال بزرگ شدیم، نتوانستم کیسه را برای خودم بردارم. پدر و مادرم این‌گونه ما را راهنمایی کرده بودند که مال مردم، مال مردم است.»

 

او به سوالات آخر نیز پاسخ می‌دهد.

با توجه به اینکه وضعیت مالی شما ضعیف است هر شخص دیگری جای شما بود امکان داشت طلاها و دلارها را به صاحب آن بازنگرداند یا اصلا ماجرا را پیگیری نکند. چه چیزی باعث شد شما آن را به صاحب مال بازگردانید؟

بله، شما درست می‌گویید، اما طلاها و دلارها برای من نبود و من پیش خودم می‌گفتم اینها دست من امانت است و باید هرطور شده آن را به صاحبش بازگردانم. من هم مثل امانت به آن کیسه نگاه کردم.

چطور به خاطرتان رسید که به بانک مربوطه مراجعه کنید؟ کسی شما را راهنمایی کرد یا خودتان مراجعه کردید؟

غیر از کارت عابربانک که روی آن مشخصات صاحب آن نوشته شده بود کارت شناسایی دیگری نبود. برای همین به بانک مربوطه مراجعه کردم. کلانتری هم نمی‌خواستم بروم چون اگر اتفاقی می‌افتاد من شرمنده صاحب اموال می‌شدم. فقط قصدم این بود که صاحب کیسه را پیدا کنم و کیسه را به او بازگردانم. به همین خاطر به بانک موردنظر رفتم و گفتم کارت بانکی یک نفر را پیدا کردم. آنها هم با صاحب کارت تماس گرفتند و ماجرا را گفتند. صاحب کارت هم به بانک آمد و من هم طلاها و دلارها را تحویلش دادم.


افرادی که با وجود مشکلات اقتصادی اموال پیدا شده را به صاحب آنها بازمي‌گردانند

هنوز هم افرادی هستند که حاضرند اموال با ارزشی که در خیابان یا هر مکان اجتماعی دیگر پیدا می‌کنند را به صاحب‌شان بازگردانند که «اعتماد» به برخی از آنها اشاره کرده است. 
- آذر ماه ۱۴۰۱ روزنامه همشهری نوشت: «پاکبان ورامینی کیف پول حاوی ۱۰۰ میلیون تومان پول را به صاحبش برگرداند.» 
- خرداد ماه ۱۴۰۱ خبرگزاری‌ها نوشتند: «یک کارگر خدمات شهری شهرداری در شهرستان فلاورجان ۸ میلیارد تومان پول را پیدا کرد و آن را به صاحبش بازگرداند.» 
- اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ روزنامه خراسان نوشت: «راننده ۵۸ ساله خدمات شهرداری حین انجام وظیفه در شهرستان موسیان استان ایلام با پیدا کردن یک کیف حاوی پول، جواهرات و کارت‌های بانکی به ارزش ۵۰۰ میلیون تومان و برگرداندن آن به صاحب سالخورده‌اش که از مهمانان شهرشان هم بود در میان اهالی موسیان فراتر از سفیر پاکیزگی ظاهر شد و با وجود مشکلات اقتصادی فراوان و خودروی شخصی‌‌اش که ماه‌ها به علت تصادف در تعمیرگاه خاک می‌خورد و قادر به پرداخت هزینه تعمیرش نبود، رسم امانتداری را به‌جا آورد و حتی حاضر به قبول هدیه از صاحب کیف هم نشد.» 
- اسفند ماه ۱۳۹۹ خبرگزاری ایرنا به نقل از مسوول روابط عمومی شهرداری بوکان نوشت: «پاکبان خدمات شهری این شهرداری یک دستگاه لپ‌تاپ به همراه پول نقد را به صاحبش بازگرداند.» 
- آبان ماه ۱۳۹۶ روزنامه ایران نوشت: «رفتگر پاکدست کرجی که سه‌بار کیف‌های حاوی طلا و میلیون‌ها تومان پول نقد را یافته و آنها را بدون هیچ چشمداشتی به صاحبانش برگردانده بود در پی اخراج از محل کار و به دلیل مصدومیت شدید ناشی از برق گرفتگی، بدون هیچ حمایتی خانه‌نشین شد تا اینکه سرانجام با شکایت صاحبخانه‌اش و به علت ناتوانی در پرداخت اجاره‌خانه و هزینه‌های درمانش، زندانی شد.» 
- فروردین ماه ۱۳۹۵ ایسنا نوشت: «کارگر امانتدار فضای سبز شهرداری کوهسار ساوجبلاغ که با پیدا کردن کیف میلیاردی آن را به صاحبش بازگردانده بود با بیان اینکه رسم امانتداری را از پدر و مادرش آموخته است گفت اگر صدبار دیگر در این مسیر قرار بگیرم از این امتحان سربلند بیرون خواهم آمد.» 
- شهریور ماه ۱۳۹۴ روزنامه جام جم نوشت: «راننده تاکسی که بعد از پیدا کردن کیف پر از پول و طلا در خودرواش جست‌وجو برای یافتن صاحب آن را آغاز کرده بود پس از ساعتی توانست کیف را به پیرزن برساند.» 
- اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ همشهری نوشت: «رفتگر 40 ساله شهرداری منطقه یک بجنورد اوایل اردیبهشت ۹۱ در یک شب زیبای بهاری کیفی به ارزش ده میلیارد ریال حاوی وجه نقد، جواهرات، کارت‌های اعتباری، اسناد و... را در خیابان امیریه بجنورد پیدا کرد و صبح روز بعد نیز آن را به صاحبش تحویل داد.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
طغیان علیه « بی‌بی» آژير ترور در شرق مهریه؛ مهم‌ترین چالش گذار از سنت به مدرنیته ضربه نوسان دلار به بازار اجاره در كنار نگاه نقادانه، نگاه سرافرازانه در قبال پيشرفت‌هاي‌كشور داشته باشيد شفافيت را هم ذبح می‌کنند! شخصی که کیسه را پیدا کرده به «اعتماد» می‌گوید که طلاها و دلارها امانت بودند و باید آنها را به صاحبش بازمی‌گرداندم فصل بی گدار به آب زدن نیست امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام‌خمینی (۲) کار به جاهای باریک کشید! رعایت عرف دیپلماتیک حکم مجازات را دادگاه باید بدهد از فينسك تا خرسان روایت برندگان و بازندگان انتخابات شهرداری ترکیه نغمه‌پردازي با فولاد مسوولیت‌پذیری اجتماعی در مقوله کسب و کار كارگاه معرق باغي پر از درختان چطور كيك پاي سيب بپزيم آخرین و بدترین شکست یعقوب لیث فصل بی گدار به آب زدن نیست امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام‌خمینی (۲) رعایت عرف دیپلماتیک حکم مجازات را دادگاه باید بدهد از فينسك تا خرسان
کارتون
کارتون