• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۲ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5770 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۵ خرداد

خرداد و الگوهاي تاريخي تبيين نشده

علی ربیعی

هفته گذشته همزمان با حادثه تلخ شهادت رييس‌جمهور، سالگرد دو حادثه تاريخي و قابل تامل ‌ديگر نيز بود؛ دوم و سوم خرداد. متاسفانه (به دليل نزاع‌هاي سياسي) هيچ‌گاه به ابعاد جامعه‌شناسي سياسي، روانشناسي اجتماعي ايرانیان و رفتارشناسي راي‌دهندگان در دوم خرداد توجه نشد؛ ابعادي كه شناخت آنها مي‌توانست تحولات آتي سياسي و تغييرات اجتماعي و نيز تحولات جمعيتي را قابل درك‌تر كند. در سوم خرداد نيز بيش از اينكه چگونگي حركت روح جمعي و ارزش‌آفريني سرمايه اجتماعي به بحث گذاشته شود، بيشتر به عنوان يك روز نمادين بدون توجه به محتواي شكل‌گيري‌اش مورد توجه قرار گرفت. تعمق در علل شكل‌گيري دوم خرداد و چگونگي پديد آمدن سوم خرداد و همچنين فضاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي آن دوران، حاوي نكات مهمي از حكمراني باثبات براي كشور است. همان‌گونه كه اين دو حادثه مورد تبيين علمي و راهگشايي قرار نگرفت، امروز هم مي‌بينيم همبستگي سياسي و همدلي اجتماعي به وجود آمده در فقدان رييس‌جمهوري كه در راه خدمت به شهادت رسيد نيز بيش از آنكه به عنوان الگو نگريسته شود، در حال تبديل به يك نزاع سياسي در داخل يك جناح براي كسب قدرت شده است. علت اصلي پديده دوم خرداد، ارزش‌هاي تغييريافته و تغييرخواهي به خصوص از سوي جوانان آن دوره است. به نظر مي‌رسد آغاز شكل‌گيري ارزش‌هاي ابراز وجود كه به يك پديده عمومي در نسل‌هاي امروز نمايان است از آن دوره قابل مشاهده بود كه منجر به انتخاب و رفتار سياسي مشخصي شد؛ از سوي ديگر، حس استقلال‌خواهي و حق انتخابگري در آن دوره تاريخي، نقطه آغاز به سمت ارزش‌هاي انتخابگرانه را رقم زد. بنابراين دوم خرداد مولود ارزش‌هاي تغييريافته نسلي و تلاش براي تحقق حق استقلال و انتخابگري در اين نسل است. سير تحول ارزش‌هاي نسلي نشان مي‌دهد تا پيش از اين زمان، ارزش‌ها از طريق پدران و مادران به فرزندان خانواده منتقل مي‌شد، اما در مقطع تاريخي دوم خرداد، اين دانشجويان و جوانان بودند كه ارزش‌هاي خانواده را متاثر مي‌كردند. تغييرات ارزشي، امري واقعي است كه در بستر اجتماعي (چه ما ببينيم يا نبينيم) جريان دارد و اين روند تا به امروز هم به نحوي تداوم يافته است. 

عدم فهم و اهميت ندادن به بستر تغييرات ارزشي موجب خسارات زياد و عميقي مي‌شود. به خوبي به ياد دارم و بسيار شنيدم، بسياري از افراد و نهادهاي موثر دوست داشتند اين پديده را در قالب نقش ماهواره‌ها و تهاجم فرهنگي از سوي غربي را تحليل كرده و آن را با پديده گورباچفيسم شبيه‌سازي كنند و برخي نيز تبليغات فراوان و سيادت را عامل موثر مي‌دانستند.  از اين رو در آن زمان بر آن آمدم تا كتاب جامعه‌شناسي سياسي دوم خرداد و رفتارشناسي راي‌دهندگان را  بنويسم.
قابل تامل است كه به علت عدم درك تغييرات ارزشي نسلي و حتي ناديده‌ گرفتن شباهت‌هاي جهاني آن به جاي شناخت، تبيين و سياستگذاري متناسب با تغييرات از آن زمان تا به امروز بيشتر به مقابله پرداخته شده و هنوز هم نگاه توطئه‌آميز به اين تغييرات مشاهده مي‌شود. حتي ناآرامي‌ها و اعتراضات ۱۴۰۱ هم با تغييرات ارزشي و رشد گرايش‌هاي فرامادي‌گرايانه براي ابراز وجود قابل تبيين بود كه هنوز هم ديده نشده است! فارغ از علت‌هاي شكل‌گيري دوم خرداد، مي‌توانيم از يك جنبه ديگر هم به مساله نگاه كنيم. وقتي دولت‌ها با حمايت عظيم اجتماعي به روي كار مي‌آيند و برآمده از اميد جمعي شكل مي‌گيرند، آثار اقتصادي و اجتماعي و سياسي پيش‌رونده و ثبات‌دهنده را هم به دنبال خود دارند. از اين‌رو من معتقدم دوم خرداد با خصوصيات ويژه‌اي كه اشاره شد به عنوان يك انتخاب بزرگ اجتماعي، نتايج مهمي را به ثمر رساند. بدون ترديد، درخشان‌ترين دوره اقتصادي، توسعه روابط بين‌الملل و رونق فرهنگي -  اجتماعي محصول مقطع تاريخي دوم خرداد است. نگاه كنيد به آثار فرهنگي توليد شده، رشد اقتصادي مداوم، نرخ تورم تثبيت ‌شده، ثبات قيمت ارز، نشاط اجتماعي و گسترش نهادهاي مدني كه مي‌توانست الگويي  براي آينده ما  باشد.
بر همين سياق سوم خرداد نيز حادثه‌اي بزرگ در تاريخ معاصر ايران است. هنوز هم ياد آن روز، كام من را شيرين مي‌كند. سوم خرداد در حقيقت نوعي حمايت و فداكاري ملي از سوي همه ايرانيان - از اقليت‌هاي مذهبي، ديني و طبقات اجتماعي، روستاييان، كارگران تا معلمان و پزشكان و به ويژه زنان- از تماميت ارضي در مقابله با تحقير اشغال وطن، تنها بودن ايران در برابر تجاوز (كه از پشتيباني قدرت‌هاي جهاني برخوردار بود؛ از شوروي كمونيستي تا امريكا و اروپا) و مهم‌ترين نكته قائل بودن حقانيت براي حاكميت كشور در جنگ تحميلي بود. اين امر چنان شور و هيجان و جريان عظيمي در برابر تجاوز ايجاد كرد كه فكر مي‌كنم آزادي خرمشهر را نمي‌توان با پيروزي و شكست‌هاي متداول در ديگر جنگ‌ها مقايسه كرد. سوم خرداد مانند يك انفجار شيرين، جامعه را در بر گرفت. بنابراين سوم خرداد نيز الگويي از سرمايه اجتماعي بالا و اعتماد به حقانيت نظام و توجيه بودن همگان در تحمل دشواري و سختي جنگ براي تماميت ارضي و غرور ايرانيان است كه مي‌تواند در بحران‌هايي كه همواره با آن روبه‌رو هستيم به كار‌ آيد. با توجه به اينكه دوم و سوم خرداد ظاهرا پديده‌هايي با دو موضوع جداگانه هستند، يكي سياسي و ديگري دفاعي است، اما هر دو مي‌توانند الگوهايي براي امروز و فردا باشند. همچنين اين روزها همدلي و همراهي شكل‌گرفته در سوگ ملي هم مي‌تواند فرصت و سرمايه‌اي براي آينده سياسي و اجتماعي كشور باشد. بدون ترديد عبور موفق از مسائل مختلفي كه امروز در كشور هست بدون همراهي و همدلي، درك مشترك و مشاركت همگان ميسر  نخواهد  بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون