از حكومت اسلامي تا جمهوري اسلامي (۲)
احمد مازني
امام خميني(ره) در تبيين ويژگيهاي حكومت مطلوب به شكلهاي مختلف سخن گفت. از جمله ويژگيهاي حكومت مطلوب بنيانگذار عبارت است از:
۱- نفي حكومت موروثي
مخالفت امام با حكومت موروثي در حدي است كه آن بزرگوار يكي از اهداف نهضت الهي حضرت سيدالشهدا (ع) را مبارزه با نظام سلطنتي، ولايتعهدي و موروثي بودن خلافت نامشروع يزيد ميداند و ميگويد: «پادشاهي و ولايتعهدي، روشهاي حكومتي نادرست و باطلي است كه حضرت امام حسين (ع) براي مبارزه و نابودي آن قيام فرمود.» (حكومت اسلامي، چاپ 2، ص 12) و در جاي ديگر ميگويد: «سلطنت، ولايتعهدي همان طرز حكومت شوم و باطلي است كه حضرت سيدالشهدا (ع) براي جلوگيري از برقراري آن قيام فرمود و شهيد شد. اسلام سلطنت و ولايتعهدي ندارد.» (ولايت فقيه، ص۱۲)
اين مبنا در انديشه امام و در آثار باقيمانده از ايشان و در قانون اساسي جمهوري اسلامي مورد تاكيد قرار گرفته و شايد يكي از الطاف خفيه الهي در شهادت آيتالله حاج آقا مصطفي خميني در كلام امام همين باشد كه با عنايت به دانش، تقوا و صلاحيتهاي عمومي فرزند ارشد امام براي جانشيني پدر و امكان پذيرش آن توسط مردم، شائبه ايجاد حكومت موروثي در سرنوشت امام و جمهوري اسلامي پديد نيايد.
۲- اتكاي اصل و تداوم نظام به آراي عمومي
امام خميني(ره) در اين زمينه به اشكال مختلف اعلام نظر كردند، از جمله فرمودند: «ما خواهان استقرار يك جمهوري اسلامي هستيم و آن حكومتي است متكي به آراي عمومي. شكل نهايي حكومت با توجه به شرايط و مقتضيات كنوني جامعه ما توسط خود مردم تعيين خواهد شد.» (صحيفه نور، ج۲، ص۲۶۰)
اتكاي نظام به آراي مردم را در مورد اصل نظام نيز ميتوان در همين چارچوب تعريف كرد. وقتي امام در اولين سخنراني تاريخي خويش در بهشت زهرا ميگويد: «به فرض كه مجلس موسساني كه راي به انقراض سلسله قاجاريه داد و رضاخان را بر سرير سلطنت نشاند، قانوني بوده باشد...
اما پدران ما چه حقي داشتند كه سرنوشت نسلهاي بعدي را تعيين كنند؟»
و در امر تاسيس نظام جمهوري اسلامي نيز از طريق همهپرسي اقدام كردند.
لذا شايد بتوان گفت از ديدگاه امام حكومتي كه آراي اكثريت مردم را نداشته باشد، نه تنها مقبول و مطلوب نيست، بلكه مشروعيت هم ندارد.
۳- مردمسالاري سازگار با دين
امام امت شكل حكومت را جمهوري و محتواي آن را مباني و ارزشهاي اسلامي ميداند و با طرح «جمهوري اسلامي» به نزاع تاريخي بين سنتگرايان و اصحاب مدرنيته خاتمه داد و با قرائت خود از دين، نقش مهمي براي آراي مردم در نظام ديني قائل شد و در همين چارچوب بين جناحهاي مختلف ملي و مذهبي اتحاد و همبستگي ايجاد كرد. اين مفهوم را در عنوان جمهوري اسلامي، اصول بنيادين قانون اساسي، انتخابي بودن مقامات كشور به صورت مستقيم و غيرمستقيم ميتوان مشاهده كرد.
۴- عدم وابستگي به قدرتهاي خارجي
استقلال اولين بخش شعارهاي سهگانه مردم ايران در انقلاب اسلامي بود: «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي»
و در همين چارچوب اصل نه شرقي، نه غربي يكي از شعارهاي مردم ايران بود. امام در كنار نجات ايران از استبداد داخلي، آزادي ايران از استيلاي خارجي را نيز مدنظر داشت و البته اين به معناي انزوا و قطع ارتباط با جهان نيست، چراكه ارتباط سازنده با دنيا همواره مورد تاكيد امام بود. احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلي، روابط حسنه و نفي سلطهگري و سلطهپذيري از اصول مهم سياست خارجي مورد تاكيد امام بود. امام ضمن توجه به رعايت مباني اسلام و حفظ اقتدار نظام، بر تعامل سازنده با دنيا و ارتباط با جهان تاكيد داشتند.
از جمله در كلامي از امام آمده است:
«ما بايد همانگونه كه در زمان صدر اسلام، پيامبر سفير به اين طرف و آن طرف ميفرستاد كه روابط درست كند، عمل كنيم و نميتوانيم بنشينيم و بگوييم كه با دولتها چه كار داريم. اين برخلاف عقل و شرع است و ما بايد با همه رابطه داشته باشيم، منتها چند تا استثنا ميشود كه الان هم با آنها رابطه نداريم. اما اينكه با هيچ دولتي نبايد رابطه داشته باشيم، هيچ عقل و انساني آن را نميپذيرد... ما بايد با ملتها و دولتها رابطه پيدا كنيم؛ من به شما سفارش ميكنم كه در هر جا و در هر كشوري كه هستيد رابطهتان را محكم كنيد و رفت و آمد داشته باشيد.» (۶ آبان ۱۳۶۳)
و در مورد صدور انقلاب ميگويد:
«ما هرگز نميخواهيم ارزشهاي اسلامي را بر غرب تحميل كنيم. نه بر غرب و نه بر شرق، بر هيچ كس و هيچ جا اسلام تحميل نميشود. اسلام با تحميل مخالف است. اسلام مكتب تحميل نيست. اسلام آزادي را به تمام ابعادش ترويج كرده است. ما فقط اسلام را ارايه ميكنيم. هر كس خواست ميپذيرد و هر كس نخواست نميپذيرد.» (۹ آذر ۱۳۵۸)